ایران شناسی > مجموعه ها
 
کتاب خوانی کتابخانه شخصی کتاب های برگزیده گالری اخبار کتاب بچه خوانی
بازگشت به صفحه قبل
 
     
 

گلستان

گلستان


استان گلستان با مساحت 20896 کیلومترمربع درسال 1376ه/1997م. از استان مازندران جداگردید. این استان بین دریای خزرو استان های مازندران،سمنان و خراسان شمالی واقع شده است. آب و هوائی گرم و مرطوب دارد. منطقه ی شرقی آن، پارک ملّي گلستان، جنگلی طبیعی به وسعت 900 کيلومتر مربّع است که زيرنظر سازمان حفاظت محيط زيست نگه داری می شودو از زيباترين و غني ترين مناطق جنگلي ايران است.
استان گلستان مرکز مهم کشت پنبه، برنج، گندم و انواع دانه های روغنی است. کارخانه های روغن کشی، پنبه پاک کنی، درودگری و برش قطعات چوبی، پارچه بافی و انواع صنایع کوچک خانگی درآن مشغول به کار است. معادن زغال سنگ و مصالح ساختمانی ، از دیگر فعالیت های صنعتی استان است. درزمینه ی صنایع دستی بافت قالی و قالیچه به خصوص بین مردم ترکمن صحرا رواج بسیار دارد.
مرکز استان گلستان، گرگان و دیگر شهرهای مهم آن عبارت است از: گنبد قابوس، کردکوی، مینو دشت و ترکمن صحرا.

صنايع دستی استان گلستان
در استان گلستان نيز همانندسايراستانهای کشورمان، توليد صنايع دستی خاص منطقه رايج است که مهمترين آنها قالی، گليم، پلاس و جاجيم، ساخت زيورآلات، سوزندوزی، ابريشم دوزی و نمد مالی است.

قاليبافی
عمده ترين صنايع دستی رايج در استان گلستان، قالی بافی است که صرفاً در بين زنان ترکمن رايج است. زنان و دختران ترکمن از روزگاران بسيار کهن به قاليبافی اشتغال داشته و اين هنر را از نسلی به نسل ديگر انتقال داده اند و نيز يکی از عمده ترين راههای معيشت در بين ترکمانان، قالی بافی بوده است.
در ايران بهترين قاليهای ترکمن به وسيله ايل تکه بافته می شود که مرکز اصلی اين ايل در چهارده فرسنگی شمال غربی گنبد کاووس است. ايل آتابای و ايل جعفر بای نيز در بافت قاليهای نفيس مشهورند.
قالی و قاليچه های ترکمنی به طور کلی دارای گره ترکی باف است که به طور عمده بر روی دستگاههای افقی بافته می شود ولی در حال حاضر بخاطر بهداشتی نبودن دارهای افقی، سعی می شود تا از دارهای عمودی استفاده شود. در رنگ آميزی قالی های ترکمن گرچه رنگهای لاکی و عنابی بيشتر به چشم می خورد، ولی از رنگهای سفيد، سياه، سورمه ای، شتری و ديگر رنگها هم که تزيين بافته ها را بيشتر می کند، استفاده می شود. در گذشته برای رنگرزی بافته ها از گياهان طبيعی استفاده می شد و همانند ساير مناطق ايران از پوست انار، روناس، نيل، زردچوبه، انواع گياهان صحرايی و از چوب بويا يا بويه و بخصوص از قرمز دانه که نام حشره ای است، استفاده می شد ولی در حاضر بعضاً رنگهای بی ثبات شيميايی، جای آنها را پرکرده اند.
منشأ نقوش قاليهای ترکمن، مظاهر طبيعت و محيط زندگی ترکمانان بوده است. نقش شاخ قوچ که نشانی از قدمت و باروری است، نقش عقرب به عنوان دفع شر و نقوش پرندگانی چون قو و حيواناتی نظير اسب در قالی ترکمن مشهورند. طرح قاليهای ترکمنی بيشتر شکسته و هندسی است و قرينه سازی نقوش از ويژگيهای آن است.

جواهرات ترکمن
از ميان عشاير ايران، هيچ يک همانند ترکمن ها، هنر جواهر سازی را به کمال نرسانده اند. زنان ترکمن از کودکی با انواع زيورهای طلا، نقره و سنگهای تزئينی آشنا شده و خود را با آن می آرايند. استفاده از زيور در نزد ترکمن ها نه تنها جنبه خود آرايی و تزيينی داشته و دارد، بلکه از جنبه اقتصادی و فرهنگی نيز حائز اهميت بوده است. از نظر فرهنگی، زيور آلات ترکمن ها به واسطه آويز های مختلف در هنگام حرکت، ايجاد سروصدا می کرده است که بيانگر قسمتی از فرهنگ آنها است. طلسم ها و طومارها که حامل ادعيه می باشند و قاب های قرآن که به گردن می آويزند، جنبه های اعتقادی استفاده از زيور آلات نزد ترکمن ها را روشن می سازند.
از ميان طوايف ترکمن، پوشاک و زيورهای بانوان طايفه" تکه " مفصل تر و زيبا تر است و تعداد قطعات آن بيشتر از طايفه "يموت" است.

موارد استفاده از زيور آلات ترکمن

زنان ترکمن علاوه بر زيورهايی که به کلاه و روسری خود می آويزند، برای تزئين موهای خود نيز زيورهايی خاص دارند. به طور مثال سکه ها و اشکال هندسی نقره ای به وسيله حلقه های نقره ای به يکديگر وصل می شوند و در لابه لای موها بافته می شوند و يا نقش های قلبی شکلی که به وسيله رشته ای بين دو بافته مو در پشت سر وصل می شود و گاهی بلندی آنها تا کمر می رسد.
از تزئينات گردن و سينه، گل يقه، گوشواره، دستبند، تلفيقی از انگشتر و دستبند، تزئينات پيراهن، کت و نيز تزئينات خاصی که برروی وسايل مورد استفاده زنان نظير شانه، انگشتانه و ابزار نخ ريسی انجام می گيرد را می توان نام برد.
مردان ترکمن هم از زيورآلات خاص خودشان نظير انگشترهای نقره و طلا، کمربندهای نقره ای، خنجر، شلاق اسب استفاده می کنند. اسباب بازيها ی کودکان و لباس آنان نيز با زيور آلات تزئين می شود.

نمد مالی
يکی ديگر از رشته های صنايع دستی رايج در استان گلستان، نمد مالی است که بيشتر برای استفاده شخصی توليد می شود و برخلاف ساير مناطق ايران که نمد مالی کاری مردانه است، در استان گلستان و بخصوص در بين ترکمانان نمد مالی و توليد محصولات نمدی به وسيله زنان انجام می شود. نقش نمدها خطوط منحنی دارد و به نام های "چشم شتری"، قوچ، عقرب زرد و تيرانا خوانده می شود. نمد خوب را از پشم بهاره گوسفند تهيه می کنند وزنان هنرمند نقش شاخ قوچ را برروی آن می اندازند.
انواع نمدهای توليد شده مورد مصرف مختلفی دارد، از قبيل نمد زير پايی، نمدی که دور آلاچيق می پيچند و نمد شولا که چوپانان به خود می پيچند.

سوزندوزی
از ديگر رشته های صنايع دستی رايج در استان گلستان، سوزندوزی است که تماماً توسط زنان و دختران هنرمند انجام می شود. آنان با دقت و ظرافت، با نخ های رنگين، برروی عرقچين کودکان و مچ شلوار، دور يقه و سر دست پيراهن زنانه را سوزندوزی کرده، نقش های زيبايی می آفرينند.
ساير توليدات صنايع دستی استان گلستان را سفال و سراميک سازی، هنرهای مرتبط با چوب نظيرمنبت، معرق و ساز سازی، طراحی فرش و محصولات بافتنی تشکيل می دهند.

گُرگان
شهرگُرگان دردامنه شمالي کوه هاي البرز، ميان گنبدقابوس، بهشهر، درياي خَزَر، و مرز جمهوري ترکمنستان واقع شده و تا تهران 420 کيلومتر فاصله دارد. اين شهر با آب و هواي معتدل و مرطوب، رودخانه هاي بسيار و محصولات گرمسيري فراوان دارد و در آن از دير باز نخل، مرکّبات و انگور درکنار يکديگر به بار نشسته و غلّه، پنبه و ابريشم از آن جا به ديگر نواحي صادر شده است. سد وُشمگير بر روي رودخانه گرگان امکان آب رسانی کشاورزی را به بخش مهمی از ناحیه فراهم می کند.
گُرگان درمنطقه اي تاريخي قراردارد. دراوستا از آن يادشده و نويسندگان تاريخ باستان ايران دردوره هاي شاهنشاهي از آن به نام هيرکانيا ياد کرده اند که بعدها اِستراباد خوانده شده است . گُرگان بر سر شاه راه بين المللي ابريشم قرار داشته و به واسطه بندر آبِسکون در درياي خَزَر موقع بازرگاني و نظامي آن بسيار مهم بوده است. بندر ترکمن(بندرشاه)، که راه آهن سراسري ايران از آن جا آغاز مي شود، در نزديکي گُرگان در گوشه شرقي و جنوبي درياي خَزَر قرار دارد. در مشرق درياچه خَزَر، به سوي شمال، بيابان خوارزم که امروز در خاک جمهوری ترکمنستان است، قرار دارد که درگذشته گذرناپذير بوده. ازهمين رو، گُرگان و نواحي اطراف آن در واقع مرز طبيعي سرزمين هاي ايراني و اسلامي و متصرّفات ايلات ترک از جمله غُزها به شمار مي رفته است. درشهرهاي اين ناحيه همواره دژهاي نظامي و پادگان هاي بزرگ برپا مي کرده اند تا منطقه را از تاخت و تاز اقوام ترک در امان دارند. بناي بيشتر اين شهرها را به شاهنشاهان ساساني نسبت مي دهند.
درقرن چهارم هجری/دهم ميلادي گُرگان مرکز آل زيار بود وقابوس بن وُشمگير دراين شهر آباداني بسيارکرد. امّا اندکي بعد گُرگان مرکز درگيري هاي آل زيار و آل بويه شد و آسيب بسيار ديد. درحمله مغول جزيره آبِسکون، که درنزديکي گُرگان در درياي خَزَر، قرار داشت، آخرين پناهگاه سلطان محمّد خوارزمشاه شد. وي پس ازگريز از برابر سپاهيان مغول سرانجام به سال 617 ه (1220م) در اين جزيره به خواري مُرد. جزيره آبِسکون بعدها به زير آب رفت.
گُرگان مانند سايرشهرهاي جنوبي درياي خَزَر و بسياري شهرهاي ديگر ايران در حمله مغول و سپس در هجوم تيمور ويران شد. امّا در دوره صَفَويه رونق و اعتباري يافت و آباد گرديد. قاجاريه نيز به دليل مرکزيت آن براي ايل قاجار گُرگان را مورد توجه قرار دادند.
امروز گُرگان، که بخش بزرگي از جمعيّت آن را اقوام ترکمن تشکيل مي دهند، شهري است آباد و ثروتمند با کشتزارهاي عظيم پنبه و برنج. انواع دیگر محصولات کشاورزي نيزدر آن به فراواني به دست مي آيد. اين منطقه نخستين قسمتي است که در زمان سلطنت پهلوي کشاورزي آن مکانيزه شد. افزون بر کشاورزی و تربیت اسب ، ترکمن های این استان قالیچه های ظریفی با نقش های خاص ترکمن می بافند که بسیار مرغوب و معروف است.
آثار تاريخي شهرباستاني گُرگان، بارها بر اثر زلزله يا هجوم اقوام وحشي از بين رفته است. با اين همه، دراين منطقه آثار باستاني مربوط به شش هزار سال پيش از ميلاد به دست آمده. از آثار اوايل قرن پنجم هجري/يازدهم ميلادي برج آجري رادَکان برجاي مانده که مقبره يکي از اسپهبدان تبرستان است. از مسجد جامع گُرگان که متعلّق به دوره سَلجوقي است امروزه تنها مناره اي آجري باقي است که کتيبه اي به خط کوفي دارد. بر سر راه گُرگان به بندر ترکمن نيز بناي امام زاده روشن آباد از بناهاي قرن نهم هجري/پانزدهم ميلادي قرار دارد.

گنبد قابوس [گنبد کاوس]
اين شهر در 516 کيلومتري شرق تهران، بين بجنورد و شاهرود و گُرگان و مرز ايران و جمهوري ترکمنستان در دشت گُرگان واقع شده است. رودهاي اَترَک و گُرگان از آن مي گذرد. آب و هواي آن در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل است. این شهر نام خود را از بناي عظيم آجري دارد که آرامگاه شمس المَعالي قابوس بن وُشمگير از پادشاهان دانشمند و هنر پرور آل ِزيار است. اين بناي بلند هشت گوش از با شکوه ترين آثار معماري ايراني به شمار مي رود که در قرن چهارم هجري/دهم ميلادي ساخته شده است. درمحل اتّصال برج به گنبد مخروطي دو رديف کتيبه به خطّ کوفي کار گذاشته شده است.

گنبد قابوس
گنبد قابوس نزديک خرابه هاي باستاني گُرگان و اِستراباد واقع شده است. اين خرابه ها به صورت چند تپّه در اطراف شهر ديده مي شود. درکاوش هاي باستان شناسي ازاين تپّه ها، آثاري مربوط به عهدحجر و عهد مِفرَغ يافت شده که به بيش از پنج هزار سال پيش ازميلاد مربوط مي شود. آثاري از دوره شاهنشاهي ساسانيان نيز دراين تپّه ها ديده شده که نشان از اهميت تاريخي اين منطقه دارد.