ایران شناسی > مجموعه ها
 
کتاب خوانی کتابخانه شخصی کتاب های برگزیده گالری اخبار کتاب بچه خوانی
بازگشت به صفحه قبل
 
     
 

خوزستان

خوزستان

استان خوزستان، با مساحتي حدود 63 هزار و 213 کيلومترمرّبع، درجنوب غرب ايران و بين استان هاي لُرستان، اصفهان، ايلام، چهارمحال و بختياري، کُهگيلويه و بُوير احمد واقع شده وازجنوب با خليج فارس و از مغرب با کشورعراق همسايه است. بخش جنوبي کوه هاي زاگرُس ازشمال وشرق خوزستان مي گذرد و دامنه هاي آن به سوي خليج فارس به صورت جلگه اي باشيب ملايم امتداد دارد. شمالي ترين نقطه اين جلگه حوالي دزفول است.
آب وهواي خوزستان درمناطق کوهستاني شمال معتدل است، امّا درمناطق جنوب و جنوب شرق به آب و هواي بياباني و نيمه بياباني نزديک مي شود. مقدار بارندگي در اين نواحي بسيار کم است. درتابستان جريان هواي گرم و مرطوب، که درمحل آن را شَرجي مي گويند، تحمّل هوا را مشکل مي کند. نامطلوب ترين وضع هوا زماني است که باد سموم وزیدن می گیرد. اين باد از صحراهاي عربستان برمي خيزد و هميشه مقداري شن و خاک همراه دارد.
خوزستان محلّ عبور سه رودخانه مهم کَرخه، کارون، و دِز است که طولاني ترين و پُرآب ترين رودهاي ايران به شمارمي روند. در زمان سلطنت محمّد رضا شاه پهلوي با مکانيزه کردن و به کاربردن اصول علمي در کشاورزي و به واسطه وجود آب و حاصلخيزي زمين، خوزستان به صورت سرزميني زرخيز درآمد. بناي سدّ دِز و تأمين آب و انرژي لازم منطقه اي حدود 105 هزارهکتاررا زيرکشت بُرد. خوزستان مناطق مناسب براي بستن سدهاي ديگر نيز دارد. ازجمله مي توان از سدهايي نام برد که اکنون برروي رودخانه هاي کرخه و دو سدّ ديگر برروي رودخانه دِز و هفت سد بر رودخانه کارون بناشده است. سدهايي که بررودخانه هاي کارون و زُهره دردست ساختمان يا مطالعه بوده امکان استفاده کشاورزي از يک ميليون هکتار ديگر را نيز فراهم آورده است.
محصولات عمده کشاورزي خوزستان عبارت است از گندم، جو، برنج، نيشکر، خرما، و مرکبّات. محصول نيشکردرکارخانه هاي هفت تپّه تبديل به شکرسفيد و درکارخانه پارس ، کاغذ مي شود و پسمانده آن نيز به صورت خوراک دام به مصرف مي رسد. دامپروري و ماهيگيري نيز به وسيله عشاير و شيلات در نواحي مختلف استان در سطح گسترده اي انجام مي گيرد.

استان خوزستان داراي يکي از غني ترين حوزه هاي نفت دنيا و منابع عظيم گاز طبيعي است. آغاجاري، هفتِ گل، گچساران، لالي، و پازنان مهمترين حوضه هاي نفتي اين منطقه اند. در گذشته از مناطق نفت سفید و مسجد سلیمان نیز استفاده ی بسیار می شده که اکنون خالی و تعطیل است. صدور نفت و گاز مهمترين منبع درآمد ارزي ايران به شمار مي رود. به راه افتادن صنايع پتروشيمي، که مواد اوّليه آن از نفت تأمين مي شود، ازمهمترين پروژه هايي است که پس از وقفه ی ناشی از جنگ ایران و عراق فعال شده است. پيش ازجنگ ایران و عراق، که بزرگ ترين صدمات مادي آن متوجّه تأسيسات صنعت نفت جنوب شد، پالايشگاه آبادان با ظرفيت تصفيه 460 هزار بشکه در روز و تهّيه بيش از120 نوع محصول با مشخصّات دقيق بين المللي، ازمهمترين پالايشگاه هاي جهان به شمار مي رفت. اکنون پالايشگاه گاز بيدبلند نزديک بهبهان، مجتمع هاي بزرگ گاز و صنایع پتروشيمي و شيميايي و صنعتی در بندر امام خمینی و ماه شهر، همچنين صنايع دستي مانند قالي بافي، قلاّبدوزي، و بافت انواع پارچه ازديگر زمينه هاي فعّاليت هاي صنعت مردم خوزستان است.
خوزستان کانون يکي از تمدّن هاي قديم بشري است که شش هزارسال پيش ازميلاد در شوش پديد آمد. تا قبل از سلطه ی اعراب، خوزستان بسيار آباد و پُرجمعيّت و با شکوه بود. پس ازاسلام نيز اين منطقه، به خصوص به واسطه نزديکي به کانون خلافت بغداد، اعتبار بسيار يافت و در اواخر دوره قاجار و در پي کشف و استخراج نفت به دست اروپاييان نيز باز از نظر اقتصادي اهميت بسيار پيدا کرد.
خوزستان جمعيّتي حدود چهار ميليون و دویست و هفتاد و هفت هزار و نهصد و نود و هشت نفر دارد که اغلب مسلمان شيعه و اقلیتی از آنان سنیان هستند و به لهجه هاي گوناگون زبان هاي فارسي و عربي سخن مي گويند. گویش های بهبهانی، شوشتری، دزفولی، بختیاری و بندری از آن جمله اند. عشاير و کارگراني که از نواحي مختلف به اين استان مي آيند اغلب گروه هاي بزرگي را تشکيل مي دهند که به زبان ها و لهجه هاي محلّي خود تکلّم مي کنند. به سبب حضور طولاني اروپاييان، به خصوص انگليس ها، مردم خوزستان بيش ازساير نواحي ايران با زبان انگليسي آشنايي دارند. خوزستان داراي 16 شهرستان است از جمله: اهواز (مرکز استان)، آبادان، ايذِه، بندر ماهشهر، بندر امام خميني (بندرشاهپور)، بهبهان، خرّمشهر،شادکان، دِزفول، اَنديمِشک، مسجدسليمان، ودشت ميشان.

صنايع دستي خوزستان
ب‍‍ا ت‍وج‍ه‌ ب‍ه‌ پ‍ی‍ش‍ی‍ن‍ه‌ ت‍‍اری‍خ‍‍ی‌ م‍ن‍طق‍ه‌ ز‌اگ‍رس‌ ک‍ه‌ در گ‍ذش‍ت‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ دور م‍‍ه‍د ت‍م‍دن‌ و ف‍ر‌ه‍ن‍گ‌ ‌ع‍ی‍لام‍ی‍‍ان‌ ب‍وده‌ ، ‌ای‍ن‌ س‍رزم‍ی‍ن‌ پ‍ی‍وس‍ت‍ه‌ ب‍س‍ت‍ر م‍ن‍‍اس‍ب‍‍ی‌ ب‍ر‌ا‌ی‌ رش‍د و ش‍ک‍وف‍‍ای‍‍ی‌ ‌ه‍ن‍ر و ص‍ن‍‍ای‍‍ع‌ دس‍ت‍‍ی‌ در زم‍ی‍ن‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ م‍خ‍ت‍ل‍ف‌ ب‍ه‌ ش‍م‍‍ار ‌آم‍ده‌ ‌اس‍ت‌ . ‌ه‍م‍چ‍ن‍ی‍ن‌ ت‍‍ع‍دد و ت‍ک‍ث‍ر ق‍وم‍‍ی‌ و ف‍ر‌ه‍ن‍گ‍‍ی‌ م‍ردم‌ خ‍وزس‍ت‍‍ان‌ (ب‍خ‍ت‍ی‍‍اری‍‍ه‍‍ا‌ی‌ س‍‍اک‍ن‌ ش‍م‍‍ال‌ و ش‍رق‌ خ‍وزس‍ت‍‍ان‌ ، ‌ا‌ع‍ر‌اب‌ س‍‍اک‍ن‌ در ج‍ن‍وب‌ و ‌غ‍رب‌ ‌اس‍ت‍‍ان‌ و س‍‍اک‍ن‍‍ان‌ ب‍خ‍ش‍‍ه‍‍ا‌ی‌ م‍رک‍ز‌ی‌ ک‍ه‌ ‌ع‍م‍دت‍‍ا ش‍‍ه‍ر‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌ا‌ه‍و‌از، دزف‍ول‌ ، ش‍وش‌ و ش‍وش‍ت‍ر ر‌ا ش‍‍ام‍ل‌ م‍‍ی‌ ش‍ود) م‍وج‍ب‌ ش‍ده‌ ت‍‍ا ص‍ن‍‍ای‍‍ع‌ دس‍ت‍‍ی‌ در خ‍وزس‍ت‍‍ان‌ ‌از ت‍ن‍و‌ع‌ چ‍ش‍م‍گ‍ی‍ر‌ی‌ ب‍رخ‍ورد‌ار ش‍ود. وج‍ود ‌ع‍ش‍‍ای‍ر ک‍وچ‌ رو ک‍ه‌ خ‍ود ح‍‍اف‍ظ ‌ه‍ن‍ر‌ه‍‍ا و ص‍ن‍‍ای‍‍ع‌ دس‍ت‍‍ی‌ خ‍‍اص‌ ‌ه‍س‍ت‍ن‍د م‍وج‍ب‌ ت‍ن‍و‌ع‌ رش‍ت‍ه‌ ‌ه‍‍ا و ن‍ی‍ز ت‍روی‍ج‌ ص‍ن‍‍ای‍‍ع‌ دس‍ت‍‍ی‌ ب‍ه‌ دی‍گ‍ر م‍ن‍‍اطق‌ ش‍ده‌ ‌اس‍ت‌ . ‌از ‌ع‍م‍ده‌ ت‍ری‍ن‌ ص‍ن‍‍ای‍‍ع‌ دس‍ت‍‍ی‌ ر‌ای‍ج‌ در ‌اس‍ت‍‍ان‌ م‍‍ی‌ ت‍و‌ان‌ ب‍ه‌ طور م‍خ‍ت‍ص‍ر ب‍ه‌ م‍و‌ارد زی‍ر ‌اش‍‍اره‌ ک‍رد:
ک‍پ‍وب‍‍اف‍‍ی‌ : ی‍ک‍‍ی‌ ‌از ص‍ن‍‍ای‍‍ع‌ دس‍ت‍‍ی‌ ب‍وم‍‍ی‌ و خ‍‍اص‌ ‌اس‍ت‍‍ان‌ م‍ح‍ص‍ولات‍‍ی‌ ب‍ه‌ ن‍‍ام‌ ک‍پ‍و م‍‍ی‌ ب‍‍اش‍د ک‍ه‌ ب‍‍ا پ‍ی‍چ‍ش‌ س‍‍اق‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ م‍رک‍ز‌ی‌ و ج‍و‌ان‌ ن‍خ‍ل‌ ب‍ه‌ دور س‍‍اق‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ ک‍رت‍ک‌ ش‍ک‍ل‌ م‍‍ی‌ گ‍ی‍رد و ب‍‍ا ن‍ق‍ش‌ ‌ان‍د‌از‌ی‌ ک‍‍ام‍و‌ا‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌ال‍و‌ان‌ ، زی‍ب‍‍ای‍‍ی‌ ‌آن‌ چ‍ن‍د ب‍ر‌اب‍ر م‍‍ی‌ ش‍ود. م‍رک‍ز ب‍‍اف‍ت‌ ک‍پ‍و، د‌ه‍س‍ت‍‍ان‌ "ش‍‍ه‍ی‍ون‌ " و‌اق‍‍ع‌ در ش‍‍ه‍رس‍ت‍‍ان‌ دزف‍ول‌ ب‍وده‌ و م‍‍ع‍م‍ولا ب‍ه‌ ش‍ک‍ل‌ س‍ب‍د‌ه‍‍ا‌ی‌ در د‌ار و ب‍دون‌ در ب‍ه‌ ص‍ورت‌ س‍ی‍ن‍‍ی‌ در ‌ان‍د‌ازه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ م‍خ‍ت‍ل‍ف‌ رن‍گ‍‍ی‌ و س‍‍اده‌ ب‍‍اف‍ت‍ه‌ م‍‍ی‌ ش‍ود.

اهواز
اهواز مرکز استان خوزستان در922 کيلومتري جنوب غرب تهران در دو سوي رود کارون و در مسير راه آهن سراسري قرار گرفته است. اين شهرِ بسيارگرم و مرطوب برخرابه هاي شهري باستاني بناشده که ديرينگي تاريخ آن به دوران تمدّن ايلام، قبل از ورود مهاجران آريايي به آن سرزمين، مي رسد.
کلمه اهواز به عربي جمع هوز (خوز)، نام قبيله اي ساکن دراين محل بوده است. هنگامي که اعراب خوزستان را تصرّف کردند، شهر هرمزداردشير را سوق الاهواز يعني بازار هوزي ها يا خوزي ها ناميدند. اين نام تاکنون به صورت اهواز باقي مانده است. احتمال مي رود که شهرکنوني اهواز درمحل شهر باستاني تاريانا بنا شده باشد که در زمان اردشير بابَکان از نوساخته شد و هرمزداردشيرنام گرفت. اين شهر درتمام دوران ساسانيان مرکز شوش و بسيار آباد و ثروتمند بود.
دراوّلين دوره هاي اسلامي، اهواز همچنان آباد و پُر رفت و آمد و ازمراکز مهّم کشت نيشکر بود. هنگامي که بردگان سياه بصره در قرن سوّم هجري (نهم ميلادي) سربه شورش برداشتند رهبر ايشان، صاحب الزَنج، در اهواز مي زيست. اهواز در سرکوبي زنگيان آسيب بسيارديد. درآن زمان دو بخش شهر اهواز در دو سوي کارون را پُلي به نام هندوان به هم مي پيوست. عضدالدوله ديلمي اين پُل آجري بزرگ را خراب کرد و از نو ساخت. کمي پايينتر ازشهر بر روي رودخانه سدّ بزرگي به نام شادُروان ساخته بودند که آب را براي مصرف کشاورزي بالا مي آورد. اين سد در قرن نهم هجري(پانزدهم ميلادي) درهم شکست و آب شهر را فراگرفت. از آن پس تا آغاز قرن بيستم ميلادي اهواز ديگر آباد نشد و اهميّتي نيافت.
توسعه و رونق دوباره اهواز در زمان سلطنت ناصرالدّين شاه، همزمان با بازشدن کانال سوئز و رفت و آمد کشتي هاي تجارتي اروپاييان درخليج فارس، صورت گرفت. نياز کشتي ها به انبار براي تخليه کالا موجب ساخته شدن بناهائی درجنوب اهواز قديم شد و تأسيسات راهداري و حفاظت بندر نيز درپي آن موجب جلب جمعيّت بيشتري از پيشه وران و بازرگانان شهرهاي آن حدود، از جمله شوشتر و دزفول، شد. توسعه فعّاليت هاي مربوط به استخراج و پالايش نفت درخوزستان رونق شهر اهواز را روز افزون کرد.
بخش هاي بسياري از شهر اهواز در دوران جنگ ايران و عراق ويران شد و تأسيسات صنعتي آن آسيب فراوان ديد. درتمام مدّت جنگ امکانات شهري و اقتصادي و اداري اين شهردرخدمت نيروي نظامي بود. با اين همه، اهواز امروز شهري است پُرجمعيّت و پُر تحّرک، رفت و آمد و داد و ستد بسيار درآن صورت مي گيرد و موقع مهّم صنعتي، اقتصادي، شهري، و دانشگاهي دارد. دانشگاه جُندي شاپور اهواز که بعد از انقلاب اسلامی نام آن به دانشگاه شهید چمران تغییر یافته، هم اکنون ازکانون هاي مهّم علمي کشور است، که امکاناتي وسيع براي پرورش متخصّصان در دانش هاي مربوط به کشاورزي، فعّاليت هاي دريايي، و نفت دارد.

آبادان
آبادان درگوشه شمال غربي خليج فارس، کنار خُرّمشهر، و دردِلتاي کارون و اروندرود قرارگرفته و تا تهران هزار و 46 کيلومتر فاصله دارد. آبادان و خُرّمشهر، که درزمينه اي شور هزار ساحلي قرارگرفته و به ويژه در تابستان آب و هواي بسيارگرم دارند، ازديرباز تنها اهميّت بازرگاني و نظامي داشته اند. در آثارمربوط به پنج قرن پيش از ميلاد به وجود بنادري دراين قسمت از خليج فارس اشاره شده است.
دردوره هاي اسلامي، به ويژه با رونق و ثروت شهر بصره، آبادان اهميّت چنداني نداشت و تنها به عنوان پايگاهي براي محافظت از راه آبي درآن نواحي ساخته شده بود . حدود قرن چهارم هجري (دهم ميلادي) ناصرخسرو در سفرنامه خود از اين ناحيه ياد کرده است. در زمان صَفويه و پس ازآن، اين منطقه بازهم به سبب اهميّت بندري آن مورد اختلاف و کشمکش بين ايران و عثماني بود تا آن که به موجب معاهده اَرزروم در سال 663ه (1264م) به مالکيت ايران درآمد. درآبادان، که دردوره هاي اسلامي عَبّادان و جزيرةالخضرخوانده مي شد، تاآخرين سال هاي قرن نوزدهم ميلادي جز تعدادي خانه هاي حصيري و چند نخلستان و عدّه اي عرب صحرانشين يافت نمي شد. امّا پس از شروع به استخراج و پالايش نفت در خوزستان، آبادان به عنوان مرکز تصفيه و صدور نفت اهميّتي روز افزون يافت و به تدريج شهري بزرگ با تأسيسات صنعتي عظيم گرديد که گروه بزرگي از متخصّصان ايراني و خارجي درآن کار مي کردند. تأسیسات نفتی آبادان در جنگ ایران و عراق صدمه ی بسیار دید و ساکنانش سال ها آواره بودند. اما اکنون به تدریج شهر دوباره ساخته می شود و بسیاری از ساکنان محلی بدان بازگشته اند. اما هنوز فعالیت های اقتصادی بزرک در آن دیده نمی شود.

ایذه
ايذه، در 1 هزار و 47 کيلومتري تهران، ميان اَليگودَرز، شهرِکُرد، دِهدَشت، و مسجدسليمان درمنطقه اي کوهستاني قرارگرفته و آب و هواي معتدل دارد. اين شهرکه مدت ها مالِِ امير يا مالمير ناميده مي شد، درگذشته مرکز تمدّن بزرگ اَنزان يا اَنشان از تمدّن هاي باستاني خوزستاني بوده که کورش بزرگ، شاهنشاه هَخامَنِشي، خود را پادشاه آن خوانده است. درقرن هاي اوّل اسلامي ايذه يکي از آبادترين و پُر رونق ترين شهرهاي خوزستان شمرده شده، امّاپس از آن، با آن که اتابَکان لُرستان ازقرن ششم تا نهم هجري (دوازدهم تا پانزدهم ميلادي) دراين شهر مي زيسته اند، ديگر اهميت گذشته را پیدا نکرده است.
درايذه بر روي رودخانه کارون پُل بزرگ سنگي بسته شده بود که آن را ازعجايب شهرها خوانده اند. اين پُل طاقي به ارتفاع 150 متر از سطح آب داشت. فکر ساختمان اين پُل را به مادر اردشير بابکان، شاهنشاه ساساني، نسبت داده اند. درکناراين پل ُازآتشکدهاي سخن رفته که آتش آن تا زمان هارون الرشيد روشن بوده است. براثر زلزله هاي بسيارکه پيرامون ايذه رخ داده بيشتر اين بناها از ميان رفته است. درکاوش هاي باستان شناسي در اين شهر آثار تاريخي مهمّي مانند سنگ نوشته هاي پرستشگاه ها و تنديس هاي مِفرَغي شايان توجهي به دست آمده است.

خُرّمشهر
خرمشهر، ازبنادر جنوبي مهّم کشور، درفاصله 1 هزار و 48 کيلومتري تهران، ميان اهواز، بندرماهشهر و آبادان واقع شده و ازسمت مغرب با عراق هم مرز است. زمين خُرّمشهر شورهزار و آب وهواي آن گرم ومرطوب است و تنها حدود8 متر ازسطح دريا بلندي دارد. رود کارون که نزديک خُرّمشهر به اروند رود مي ريزد، ازميان آن مي گذرد. رودهاي جَراّحي و زُهره نيز دربخش هاي شادگان و هنديجان اين شهرستان جريان دارد.
اين شهر نزديک بندرقديمي مُحَمِّره بناشده و نام خُرّمشهر را فرهنگستان ايران درسال 1314ش (1935م) براي آن برگزيده است. مُحَمِّره خود درکنارشهر بيان جاي داشته که جغرافيا نويسان دوره اسلامي به تفصيل از آن يادکرده اند. اعتبار بندري اين شهردر اوايل قرن سيزدهم هجري (نوزدهم ميلادي) هنگامي بالا رفت که طايفه بني کَعب آن نواحي رابه اختيار گرفت و در آن امنيّت نسبي به وجود آمد. درآن زمان از لحاظ موقع بندري مُحَمِّره با بَصْره پهلو مي زد. هنگامي که محمّدشاه قاجار شهرهَرات را محاصره کرد، يکي از سرداران عثماني فرصت را غنيمت شمرد و با سپاهي مجهّز به اين بندر تاخت و با قتل و غارت بسيار آن را به ويراني کشانيد. امّا باگشوده شدن کانال سوئز و توجه اروپاييان به معادن زيرزميني اين منطقه، به ويژه نفت، دوباره موقع آن اهميّت بسيار يافت. درجنگ جهاني اوّل و دوّم اين بندر چنان مهم شدکه چندي به اشغال دولت انگليس درآمد و از پايگاه هاي متّفقين گرديد. دردوره سلطنت پهلوي، خُرّمشهر موقع بازرگاني و نظامي ممتازي يافت و تأسيسات عظيم بندري و باراندازي و اسکله ها و انبارها درآن ساخته شد.
باحمله عراق به ايران، اين بندر مهمّ کشور، به ويرانه اي بدل گرديد و 230 هزار تن جمعيّت آن يا کُشته و اسير شدند يا به ديگر شهرها گريختند. شهر، طّي چهل روزمقاومت دليرانه مردم، به شدّت بمباران شد. سرانجام، نيروهاي عراقي بخشش مالي کارون را که وسيع تر ازديگر بخش هاي آن است به تصّرف درآوردند. در زمان اشغال، اموال مردم و انبارهاي گمرک و تأسيسات بندري غارت گرديد، ساختمان ها ازخانه و مدرسه و مسجد تا بيمارستان و انبار ومغازه همگي منفجرشد و تأسيسات راه آهن و پُل اصلي و مُدرن شهراز بين رفت. شهر هُويزه نزديک خرمشهر نيز به کلّي غارت شد وويران گرديد. آن بخش ازخرمشهرکه تا فروردين ماه1361(مارس 1982) دراشغال عراق بود تا آزادسازي کاملِ شهر خونين شهر خوانده شد. پس از پایان جنگ بازسازی شهر به تدریج آغاز شد و اکنون بعضی قسمت های ادرات دولتی و ساختمان های تجاری برای استفاده آماده می شود. عده ای از ساکنان محلی نیز بازگشته اند و به بازسازی و تعمیر خانه های خود می پردازند. خرمشهر اکنون 150000نفر جمعیت دارد. بعضی قسمت های بندری این شهر آزاد اعلام شده و بازرگانان ایرانی و خارجی از تسهیلات گمرکی آن استفاده می کنند.

دزفول
دزفول، به معني قلعه اي که براي نگهباني پل ساخته شده (دِژپُل)، يکي از شهرهاي بسيار قديمي خوزستان است. اين شهردر771 کيلومتري جنوب غرب تهران بين خرّم آباد، شوشتَر، اهواز، و دِهلُران جاي دارد و نزديک شهرباستاني شوش است. دزفول، که آب وهوايي گرم دارد، درشمال کوهستاني است اما سايرقسمت هاي آن درجلگه واقع شده. رود دِز، که ازکوه هاي لُرستان سرچشمه مي گيرد، پس ازعبور ازکنار اين شهر به کارون مي پيوندد.
بناي دزفول و پل آن را به شاپور دوّم ساساني نسبت مي دهند. به توصيف نوشته اي از قرن هشتم هجري (چهاردهم ميلادي) دزفول بر دو طرف آب جُندي شاپور بنا شده و پلي، به نام پل اَنديمِشک، بر روي آن بوده که 42 چشمه داشته است. به نظر مي رسد که دزفول پس از خراب شدن جُندي شاپور به تدريج پُرجمعيّت تر و آبادتر شده است. درحمله مغول و تيمور به دزفول خرابي زياد وارد نيامد. در زمان نادر شاه افشاردراين شهر براي رويارويي با تاخت و تاز لُرها قلعه دژشاه بنا شد. درقرن نوزدهم ميلادي، دزفول يکي از مهمترين نواحي کشت گياهِ نيل بود که در رنگرزي به کار مي رود. اين محصول مهم از دزفول به سرزمين هاي دور صادر مي شد. دزفول درجنگ ايران وعراق نيز از موشک اندازي هاي دشمن سخت آسيب ديد.
دزفول نزديک کهن ترين مناطق عظمت و تمدّن مردم بومي پيش از آريايي ايران قرار گرفته است. خرابه هاي شوش، شهري که پس از ويراني درحمله آشور بانيپال بين سال هاي 642-639 پيش ازميلاد، درزمان کورش بزرگ دوباره اعتبار يافت و پايتخت زمستاني هخامنشيان گرديد، نزديک دزفول است.
از آثار تاريخي دزفول، غير ازخرابه هاي شوش، مي توان از ايوان کَرخه در 18کيلومتري آن نام بردکه خرابه هاي کاخ آجري عظيمي از دوره ساساني است. مسجد جامع دزفول نيز از آثارقرن هاي اوليّه اسلامي است که در قرن هفتم و دوازدهم هجري (سيزدهم وهجدهم ميلادي) ترميم شده و توسعه يافته است.

شوش
شوش بخشي از شهرستان دزفول است باآب و هوايي معتدل و خشک و زميني سبز و خرّم و حاصلخيز. قبر دانيال نبی زیارتگاهی باگنبد کشيده و سفيد درکنارمسجدي زيبا دراين شهر قرار دارد. شوش درگذشته بخش بزرگي ازجلگه خوزستان بوده که تاساحل دريا را در برمي گرفته است. اين منطقه درآثار استرابون (Strabo)، جغرافيدان يوناني قرن اوّل ميلادي، سوسيان يا سوزيان ناميده شده است. به گفته وي سوسيان (خوزستان) ميان پارس و بابِل قرار داشته و شهر مهمّش سوس (شوش) بوده است. قدمت شوش، که جايگاه تمدّن باستاني ايلام است، به حدود سه هزارسال پيش از ميلاد مسيح مي رسد. ايلامي ها ازکوه هاي شمال و مشرق دشت شوش به جلگه فرود آمدند وکشوري وسيع تا ساحل خليج فارس و ريشهر نزديک بوشهر تشکيل دادند و پس از تشکيل پادشاهي سامي نژادِ سارگُن مدّت ها براي حفظ آزادي و استقلال خود با آن جنگيدند. زيگورات چَغازنبيل، در20 کيلومتري شوش، معبد ايلامي است که روي تپه خاکي بزرگي در ساحل رود دِز قرارگرفته ودرزمان آنتاشگال، پادشاه ايلام، حدود سده ی سیزدهم پیش از ميلاد بنا شده است.
هنگامي که کورش بزرگ پايه هاي شاهنشاهي عظيم هَخامَنِشي را استوار مي کرد، شوش را به عنوان نخستين پايتخت برگزيد. درزمان داريوش بزرگ اعتبار و عظمت شوش بازهم بيشتر شد. وي قلعه اي استوار با ساختمان هاي باشکوه بسيار درآن جا بناکرد. خرابه هاي کاخ آپادانا (که با آپاداناي تخت جمشيد نبايد اشتباه شود) و ساختمان هاي مسکوني پيرامون آن هنوز در شوش باقي است. شرح ساختمان اين قصرها درکتيبه اي درهمان محل به دست آمده که آن را يکي از بهترين نوشته هاي ادبي رسمي هَخامَنِشي دانسته اند. کاخ هاي تخت جمشيد ازروي نقشه و نمونه آتشگاه ها و کاخ هاي شوش به دستور داريوش بزرگ نزديک شهر امروزي شيراز ساخته شد.
در دوران ساساني، وپس ازآن تا اواخر قرن پنجم هجري (يازدهم ميلادي)، شوش هنوز از شهرهاي بزرگ و پُر آمد و رفتِ ايران بود. امّا ازآن پس رفته رفته رو به خرابي نهاد. از آثار باستانيِ به دست آمده دراين شهر، علاوه برکاخ هاي داريوش بزرگ با کاشي هاي بسيار نفيس آن، لوحه مشهور قانون حَمورابي پادشاه کَلده است که نخستين قانون عهدباستان به شمارمي رود. باستان شناسان معتقدند که، باوجود بيش از 65 سال کاوش در آثار باستاني اين منطقه، هنوز قسمت هاي مهمّي از آن ناشناخته مانده است.

شوشتر
شوشتر بين ايذه، مسجد سليمان، اهواز، و دزفول قرار گرفته است و يکي ازشهرهاي قديمي خوزستان به شمار مي رود. آب و هواي اين شهرگرمسيري است. رودخانه کارون، که درشمال غربي شهردوشاخه مي شود، شوشتر راکه در جلگه قرارگرفته از دو سوي دربردارد. شاخه معروف به گَرگَر از شمال شرقي شهرمي گذرد و داخل شهرچند آبشار بزرگ به وجود مي آورد. شاخه ديگرکه شطيط نام دارد ازشمال غربي شهرازسدّ معروف شادُروان مي گذرد و در بند قير به شاخه اوّل مي پيوندد. جلگه بين اين دو رودخانه را ميان آب يا به لهجه محلّي "ميون او" مي گويند.
ساختمان شوشتر در افسانه ها به هوشنگ پيشدادي نسبت داده شده، امّا در دوره ايلامي ها نزديک شوشتر امروزي شهري به نام هيدالو وجود داشته که سپاهيان آشورباني پال در فتح شوش تا بدان جا پيش رفته اند. شوشتردرزمان ساسانيان شهري بزرگ بوده است. درتاريخ آمده است که والِريَن قيصر روم، که درسال 260 ميلادي درجنگ به اسارت شاپور اوّل ساساني درآمد، هفت سال با ديگر اسيران به ساختن سدّ شادُروان نزديک شوشترمشغول بود. به همين مناسبت نام بندقير دراصل بند قيصربوده است.
شوشتر در طّي تاريخ بارها ويران و دوباره بنا شده است. در زمان حکومت مُعِزالدوله ديلَمي اين شهر يکي از مراکز مهّم ضرب سکّه در خوزستان بود. درهمين زمان در شوشتر نيشکر فراوان بود و پارچه هاي ديباي نفيس وگران بهاي آن به نقاط دور صادر مي شد. پوشش خانه کعبه نيز از ديباي شوشتر انتخاب مي شد. اين شهريکي از مراکز مهمّ خوارج و مبارزان ضدّخلفاي عبّاسي بوده و حسين منصورحلاّج، صوفي و عارف مشهور ايراني، نيز چندي در آن مي زيسته است. درزمان او از وجود آتشکدهاي بزرگ در شوشتر ياد کرده اند.
درقرن نهم هجري، درزمان حکمراني مشعشعيان درخوزستان، شوشتر يکي ازمهمترين مراکز تبليغ مذهب شيعه و بسيار آباد بود. معروف ترين رويداد شوشتر در زمان صَفَوّيه جنگ هاي حيدري و نعمتي است که برسر تعصّب هاي مذهبي بين مردم محلّه هاي مختلف شهر درگرفت. قاضي نورالله شوشتري، از متعصّب ترين مردم اين زمان که سرانجام جان بر سر تعصّب خود نهاد، کتابي به نام مجالس المؤمنين داردکه درآن هر صاحب نام مسلمان و ايراني را شيعه شمرده و به همين عّلت شيعه تراش لقب گرفته است.
در50 کيلومتري شمال غرب شوشتر، خرابه هاي شهر تاريخي گُندي شاپور يا جُندي شاپور قراردارد. بناي جُندي شاپور را به شاپور اوّل ساساني نسبت مي دهند. اين شهردرزمان ساسانيان بسيار بزرگ و معتبر و مرکز خوزستان بوده است. نخستين ساکنان جُندي شاپور اسيران انطاکيه شام بودند. ازاين رو، آن شهر ازمراکز مهّم مسيحيان و جايگاه اُسقُف بزرگ نَسطوريان بود. تشکيلات عظيم بيمارستان و دانشگاه پزشکي جُندي شاپور، که تاقرن ها پس ازاسلام اعتبار داشت، به وسيله بُختيشوع، پزشک مسيحي، برپا شده بود. بسياري از دانشمندان اين مرکزعلمي بعدها در دوره خلافت عباّسي به ترجمه آثار مهم از پهلوي، سُرياني و يوناني به عربي پرداختند.
آورده اند که بريکي ازدروازه هاي شهرجُندي شاپور جسد ماني پيامبر ايراني را آويختند که به فرمان بهرام ساساني (275-272م) به زندان در زنجير کشيده شده و پس از چندي مرده بود. تا قرن ها پس از اسلام اين محل به دروازه ماني شهرت داشت.
افزون بر آثار باستانی از دوره های هخامنشی، پارتی و ساسانی باید از ساختمان آسیاب های عضیمی یاد کرد که اکنون قسمت هائی ازآن نشان از مهارت فنی بسیار دارد.