ایران شناسی > مجموعه ها
 
کتاب خوانی کتابخانه شخصی کتاب های برگزیده گالری اخبار کتاب بچه خوانی
بازگشت به صفحه قبل
 
     
 

خراسان رضوی

خراسان رضوی


استان خراسان رضوی یخش شرقی خراسان را تشکیل می دهد و بین مرزهای جمهوری ترکمنستان، افغانستان و استان های خراسان شمالی و جنوبی،یزد و سمنان قرار گرفته است. شهرهای بزرگ آن عبارتند از: مشهد{مرکز استان}، قوچان، درگز، چناران، سرخس ، فریمان ، تربت جام، تایباد، فردوس، قاین، خواف، کاشمر، نیشابور،سبزوار، گناباد و کلات.

مشهد
مشهد، مرکز استان خراسان رضوی، در فاصله 909 کيلومتري شمال شرق تهران درمرز ايران، ترکمنستان و افغانستان در جلگه اي بين کوه هاي هزار مسجد و بينالود واقع شده است. اين شهر آب و هوايي معتدل با رطوبت نسبي دارد که اغلب با توفان هاي کويري خشک و غبارآلود مي شود.
مشهد تا آغاز قرن سوّم هجري (نهم ميلادي) روستايي کوچک به نام سَناباد در نزديکي شهربزرگ و تاريخي توس بود. دراين زمان هارون الرشيد، خليفه پُرآوازه عباّسي، درسفري که براي سرکوبي مخالفان به خراسان کرده بود درگذشت و درباغي دراين روستا به خاک سپرده شد. حدود ده سال پس ازآن، يعني در سال203ه (818م)، امام هشتم شيعيان علي بن موسي الرضا(ع)، وليعهد مأمون، نيز پس ازشهادت در همان باغ به خاک سپرده شد و بعدها سلطان محمود غزنوي بر روي آن گنبدي بنا کرد. از زمان سلجوقيان نيز درقسمت هايي ازبناي حرم علي بن موسي الرضا(ع) تاکنون آثاری برجاي مانده است.
مشهد، به معني محلّ شهادت امام هشتم شیعیان ، پس از کُشتار عظيم مردم و ويراني توس به دست مهاجمان خونخوار مغول رو به آباداني و وسعت نهاد. شاهرخ، فرزند اميرتيمور، به مشهد توجّه خاص داشت و در اطراف حرم بناهاي بسيارساخت. همسراو، گوهرشاد بيگم، با بناي مسجد و ايوان گوهرشاد در نزديکي حرم امام رضا شاهکاري ازمعماري و کاشي کاري و تذهيب به وجود آورد که هنوز باقي است و از زيباترين و هنري ترين بناهاي تاريخي ايران به شمار مي رود.
در زمان صَفَويه، به ويژه در دوران سلطنت شاه طَهماسْب اول و شاه عبّاس بزرگ، مشهد رونق بسيار يافت. شاه عبّاس اوّل بنا بر نذري که در آغاز سلطنت خود کرده بود، پس از سرکوبي مخالفان، پياده ازقزوين به مشهد آمد و دراين شهر تاجگذاري کرد. توسعه و بناي صحنه اي اطراف حرم و ساختن خيابان هاي وسيع در دو سوي شرق و غرب آن (پايين خيابان و بالاخيابان) در اقامت يکساله شاه عبّاس بزرگ و درباريان او انجام گرفت. تازماني نه چندان دور از روزگار ما اين خيابان ها با نهر و درخت هاي کُهن در دو سوي آن برجاي بود. شاه عبّاس دراين مدّت خود به جاروکشي حرم و درختکاري درخيابان هاي شهر مي پرداخت. آرامگاه شيخ بهائي، ازبزرگان زمان صفوي، نيز اکنون درنزديک مرقد امام هشتم (ع) قرار دارد.
حرم امام رضا (ع) درشهرمشهد مکان مقدّسي است که درهمه ايّام سال سيل زائران را مي پذيرد. صحن ها، ايوان ها، ضريح مسجدگوهرشاد، موزه، کتابخانه مدرسه هاي علوم قديمه و مسجدهايي که پيرامون حرم ساخته شده همه با کاشي، آينه، انواع مرمرهاي رنگين، روکش هاي طلا ومنبّت کاري هاي ظريف پوشيده شده است. اين آثار مجموعه اي از تجلّي ذوق مردم ايران درطول قرن هاست.

حرم امام رضا (مشهد)
امروزه، مشهد شهربزرگ و پُرجمعيّت وپُررفت و آمدي است که با کشاورزي گسترده، صنعت، تجارت، ومسافرپذيريِ بسيارپُررونق وممتازشده است. علاوه برحرم مطهّر ومکان هاي مذهبي در مشهد ديدني هاي ديگري نيز وجود دارد که بيشترآنها مربوط به دوران تيموري وصَفَوي است. گنبدسبز، مدرسه هاي دو در، پريزاد، و بالاسر، گنبد خشتي و مدفن شيخ محمّدحکيم مؤمن نويسنده کتاب تحفه حکيم مؤمن (در خاصيت داروها و گياهان و غذاها) و مقبره نادر شاه افشار از آن جمله است. مقبره نادر شاه در باغي به همين نام داراي ساختماني زيبا امّا جديد است. موزه ابزار جنگ، که ازسلاح هاي قرن هاي پيش نمونه هايي درآن گرد آمده، ديدار از مقبره را جالب تر مي کند.

دَرَِِگَز
شهرستان دَرَگَز درشمال شرق ايران و در مرز ترکمنستان قرار دارد. اين شهرازجنوب به مشهد و ازمغرب به باجگيران محدود است. رشته کوه هاي هزارمسجد ازجنوب آن مي گذرد و راه شوسه اي که قوچان را به دَرَگَز مي پيوندد ازگردنه ی معروف الله اکبر عبورمي کند. پيرامون اين شهررا کوه ها و تپّه ها فراگرفته اند و از اين رو آب و هوايي گرمسيري دارد. مهمترين رودخانه آن زَنگالوست که از کوه هاي هزارمسجد سرچشمه مي گيرد.
محّل دَرَگَز را جاي شهر قديمي نَسا مي دانند که دشت خاوران بين آن و سَرَخس واقع بوده است. مرکز دشت خاوران مِهنه نام داشته و زادگاه ابوسعيد ابي الخير،عارف مشهورخراساني، بوده است. دَرَگَز به سبب مجاورت با مرز اهميّت سياسي و نظامي دارد و شهر عشق آباد، مرکز جمهوري ترکمنستان، با فاصله کمي از آن درآن سوي مرز واقع است. اين شهر، که نام آن را ارَشک يا اَشک آباد دانسته اند، در زمان اشکانيان يکي از مراکز مهّم شاهنشاهي ايران بوده است.
قلعه مشهور و استوار نادري در بخش کَلات نزديک دَرَگَز قرار دارد. شهرت قلعه کَلات از اواخر قرن هشتم هجري (چهاردهم ميلادي) است که امير تيمور آن را تصرّف و ويران کرد و دوباره ساخت. نادرشاه افشار از اين قلعه دور از دسترس براي پنهان کردن گنجينه هايي که از هندوستان به غنيمت آورده بود استفاده کرد. در دَرَگَز آثار تاريخي بسيار نيز وجود دارد. برج هاي ديده باني کَلات که اهميّت نظامي دارند درزمان نادر شاه افشارساخته شد. آب انبارهاي قديمي قريه اي نزديک کلات و سدّي بر رودخانه به بلندي 70 متر نيز ديدني است. از ديگر آثار تاريخي اين شهر قصرخورشيد است که در زمان نادرشاه در ميان باغي بزرگ ساخته شده و به احتمال زياد منزلگاه خود نادر بوده است. ديگر دربند نادري، در 138 کيلومتري سَرَخْس است، که کتيبه اي به زبان فارسي و ترکي دارد. مسجدي نيز درزمان نادر شاه درهمين محل ساخته شده است.

سَبزِوار
سَبزِوار در فاصله 654 کيلومتري تهران، در دامنه کوه اَندِقان و کنار رودخانه کالشور ميان نيشابور، شاهرود، و کاشمَر قرار دارد. وجود شوره زارهاي کويري درجنوب سبزوار و بادهاي غبارآلود و طوفان هاي شني آب و هواي اين شهررا گرم وخشک ساخته است. سبزوار درگذشته منطقه بسيار وسيع بوده و بازارهاي غلّه ميوه آن شهرت داشته است. هندوانه سَبزِوار به درشتي و پُرآبي هنوز زبانزد است. سَبزِوار نزديک خسروگِرد، از شهرهاي دورهء ساساني واقع شده.
مردم آن ازديرباز معتقد بوده اند که شهرشان با بسياري ازافسانه هاي حماسي ايران ارتباط دارد و ميدان قديمي شهر را ميدان ديو سفيد مي خواندند. گمان مي رود که اين باورها پس از حمله مغول و احساس نياز به دلاوري و جوانمردي پيدا شده باشد. در تاريخ اين شهر مي خوانيم که اين شهردرحمله مغول به کلّي ويران گرديد. امّا دوباره آباد شد. گروهي از مردم روستاهاي سبزوار در مقابل گماشتگان مغول سربرافراشتند و به تدریج قدرتي به هم رساندند. اينان که خود را سربداران می خواندند، همگي شيعي مذهب و از دلاوران و جوانمرداني بودند که به آداب پهلواني در زورخانه ها گرد مي آمدند. امين الدّين عبدالرزّاق، رئيس ايشان، خود پهلواني کُشتي گير بود. پیروزی ایشان در بیرون راندن حاکم مغول از منطقه موجب شهرت بیشتر سَبزِوار در تاریخ مبارزه برضد بیگانگان گرديد. سبزوار در زمان شاه عباّس اول درحمله ازبک ها ويران شد و مردم آن در کُشتاري بزرگ از ميان رفتند.
گرفته، واقع شده است. در نواحي پست آن آب وهوا، گرم کويري و در نواحي کوهستاني معتدل است. این شهر که درمرز افغانستان، درمسیر بزرگ راه آسیائی مشهد به زاهدان سر راه سيستان و کرمان واقع شده، از اهميّت سياسي، نظامي، و بازرگاني ويژه برخورداراست.
کشاورزی و دام داری از منابع اصلی درآمد مردم این شهر مردم این شهر است. در گذشته، محصول انگور این نواحی شهرت بسيار داشت. امّا امروزه کشت زعفران و زرشک و عناّب بيش از ديگرمحصولات کشاورزي آن رونق و بازار دارد و همه ساله مقدار زيادي از اين فرآورده ها به خارج صادر مي شود. به دلیل استفاده از پشم طبیعی در بافت قالی و قالیچه، فرش های دست بافت این ناحیه کیفیت وشهرت خوبی دارد.
بیرجند، در گذشته های دور قسمت کوچکی ازناحیه ی تاریخی قائنات بود و اهمیت چندانی نداشت. از قرن هفدهم میلادی با روی کار آمدن صفویان و اهمیت زیادی که به تجارت می دادند، این منطقه روبه رشد نهاد و مرکز تجارت بین دیگر شهرهای جنوبی ایران با هند گردید. پیشینه ی تاریخی بیرجند به شهرت شهر قاین ياقاينات، که امروزه شهری کوچک در 105 کیلومتری آن است بازمی گردد. این شهر از دیرباز به واسطه ی محصول بی نظیر زعفران شهرت جهانی داشته است.
درگذشته جغرافي دانان اسلامي ازاين منطقه به نام قُهِستان يعني کوهستان یادکرده اند. قُهِستان ازجنوب نيشابور تاسيستان وسعت دارد و ازمغرب و جنوب به کويرلوت محدود است. ازتاريخ پيش از اسلامِ قُهِستان اطلاعي دردست نيست. امّاهنگام تصّرف ايران به وسيله اعراب مسلمان، هِفتاليان،قُهِستان رادرتصّرف خود داشته اند. گمان مي رود که "تون" و "کاين"، که امروز سَبزِوار از شهرهاي بزرگ خراسان است. از آثار تاريخي آن بايد مناره خسروگِرد را نام برد که از قرن ششم هجري (دوازدهم ميلادي) برجاي مانده و حدود 28 متر بلندي دارد. بناي مسجد پامِنار نيز يادگار دوران صَفَوي است. آرامگاه حاج ملاّهادي سبزواري، فيلسوف بزرگ شيعه اماميه، و ملاّحسين واعظ کاشفي از قرن يازدهم هجري (هفدهم ميلادي) نيز درسبزواراست. ملاّحسين کاشفي صاحب کتاب هاي بسيار، از جمله روضةالشهدا در بيان مصائب امامان شيعه است. روضه و روضه خواني را، که اززمان صفويّه به صورت مراسمي مذهبي بين شيعيان ايران رواج دارد، بايد مديون اين کتاب دانست.

توس
توس که درروزگارما روستايي کوچک درسي و پنج کيلومتري غرب مشهد است، درگذشته شهري آباد و بزرگ بوده و حوادث تاريخي بسيار به خود ديده است. اين شهر در ناحيه شمالي خراسان درکنارکَشَفرود قرار داشته وازبخش هاي نوغان، طابَران، و رادَکان تشکيل مي شده است. بناي آن را به جمشيد و توسعه و آباداني اش رابه توس، پسر نوذر از سپهسالاران اساطيري ايران، نسبت مي دهند. با آن که این شهردر زمان ساسانيان شهرت و اعتباري داشته، امّا وقايع تاريخي آن به دوران پس از اسلام باز مي گردد. در دوران اسلامي، توس پس از نيشابور آبادترين ناحيه اين منطقه از خراسان بوده است. نوغان در قرن هاي اول اسلامي و تابَران پس از آن آبادتر و بزرگتر از ساير نواحي توصيف شده اند. در قرن چهارم هجري (دهم ميلادي) از تابَران و قلعه بزرگ و با شکوه آن و مسجد و بازارهاي پُرازکالا و خريداران آن به تفصيل ياد کرده اند.
درزمان سلطان محمودغزنوي، درتوس جنگي بين سرداران ساماني درگرفت که به غارت و ويراني شهر انجاميد. سال ها پس از آن ملکشاه سَلجوقي توس را به وزيرخويش خواجه نظام الملک، که اهل توس بود، بخشيد. وي در آن جا آباداني بسيارکرد. امّا درسال 548ه (1153م) غُزها، پس ازغلبه برسلطان سنجر، شهرهاي بزرگ خراسان از جمله توس را قتل عام کردند و آسيب بسيار بدان رساندند.
درحمله مغول توس، مانند نيشابور، با خاک يکسان شد. درآن زمان بازماندگان کُشتار مغول از آن جا به روستاي سَناباد، کنار حرم مطهّر امام هشتم(ع)، پناه بردند و رفته رفته بر وسعت آن افزودند. جانشينان چنگيز توس را مرمّت و آباد کردند. درزمان ايلخانان، این شهرمرکزمهّم مسيحيان بود و اسقف آن درسال 697ه(1297م) به سمت مَطران چين انتخاب شد. با حمله اميرتيمور به ايران، مردم توس بارديگر قتل عام شدند. بيش ازده هزارتن ازمردم اين ناحيه را سر بريدند و در پاي دروازه هاي شهرکلّه مناره برپا کردند. بارديگرجانشين تيمور، شاهرخ به آباداني آن همّت گماشت وبناهايي پيرامون حرم در سَناباد ساخت.
پيش ازروي کارآمدن صفويّه، توس پي درپي به وسيله اُزبک ها تاراج مي شد تا آن که شاه اسماعيل صَفَوي دست اُزبک ها را از خراسان کوتاه کرد. امّا با توجه به آبادي روزافزون مشهد، توس ديگر رونق نيافت و رو به گمنامي رفت. از بناهاي مهّم تاريخي درنقاط مختلف توس مي توان به گنبد هارونيه، سر راه مشهد به توس، اشاره کرد که ساختمان کنوني آن از قرن هشتم هجري است. گمان مي رود که اين بنا خانقاه يا آرامگاه امام محمّد غزّالي باشد. ديگر گنبدي است در37 کيلومتري شرق مشهد، سر راه فريمان، که مقبره ارسلان جاذب يکي ازحاميان فردوسي در سرودن شاهنامه و حکمران توس در زمان سلطان محمود غزنوي است. درچند متري اين گنبد برج ديدباني به بلندي چهل متر هنوز برپاست و خرابه هاي وسيعي اطراف آن ديده مي شود.مناره ی ديگري به نام اَفَنجان يا اَفَنگان متعلّق به دوره تيموري در 22 کيلومتري شمال توس برپاست که کاشي کاري ساده و زيبايي دارد.
امّا، مهمترين محّل تاريخي توس آرامگاه حکيم ابوالقاسم فردوسي است که حدود آن ازقرن ها شناخته بود و اوايل دوره پهلوي ساختمان و سال ها بعد گسترده تر و بلندترگرديد. این مکان امروزه باغي باصفاست که خاطره استاد حماسه سراي توس راگرامي مي دارد. مهدی اخوان ثالث شاعر بلند آوازه ی معاصر نیز درهمان جا در بخش غربی بنای آرامگاه، به خاک سپرده شده است.

نيشابور
نيشابور يکي ازشهرهاي آباد، پُرجمعيّت و تاريخي خراسان بزرگ و با پیش از حمله ی مغول مرکز يکي ازچهاربخش آن بوده است. اکنون نيشابوردر 768 کيلومتري شرق تهران دردشت جنوبي کوه بينالود بين مشهد و تُربَتِ حيدريه وکاشمَر و سبزِوار قرارگرفته است و آب و هوايي معتدل و درنواحي کوهستاني اندکي سرد دارد. ساختن نيشابور را به شاپور اوّل ساساني نسبت مي دهند و اسم شهررا به معني نهاده نيکِ شاپور مي دانند. نيشابور در اوايل دوره اسلامي اَبَرشهر خوانده مي شده است. احتمال دارد که اين نام در اصل شهر آپارناک يا آپارني و جايگاه يکي از سه قبيله مهّم پارت بوده باشد که شاهنشاهي نيرومند اشکاني رابنیان گذاشتند.
از نيشابور در قرن چهارم هجري(دهم ميلادي)، که طاهريان و صفّاريان در آن بناهاي زيبا ساختند و مسجدها برپا نمودند، به عنوان شهري آباد، زيبا و پُرجمعيّت ياد شده است. کُهَن دِز يا اَرگ يا قلعه شاهي درمرکزشهر، واقع بوده است. در قرن چهرم و پنجم هجری براي نيشابور بيش از پنجاه دروازه بزرگ برشمرده اند که خيابان هاي شهر به آنها مي رسيده است و چهل و دو محلّه که برخي از آنها به اندازه ی نيمي از شهر شيراز که درآن زمان پايتخت زيبا و باشکوه عَضِدالدوله ديلمي و نگين شهرهاي ايران بوده است. بازار نيشابور نيز رونق بسيار داشته و هر روزکارواني درآن کالاي خود را به انبارها مي فرستاده و از اجناس گوناگون، به خصوص پارچه هاي پشمي و نخي مشهور نيشابور بارمي زده است. دراين زمان رودخانه بزرگي از شهر مي گذشته و در راه هفتاد آسياب را مي گردانده است.
جنگ های محمود و مسعود غزنویو در پی آن غلبه ی سلطان سنجر و حمله ی بی امان ترکان غز پیش از مغول ، موجب ویرانی نیشابور گردید. اما هربار مردم آن را از نو ساختند. داماد چنگیز خان که پس از نخستین حمله به فرماندهی سپاه در نیشابور مانده بود ، براثر مبارزات مردم شهر کشته شد. چندی بعد سپاهیان مغول به خون خواهی او نیشابور را یکسره نابود کردند. نوشته اند به اصرار دختر چنگیزخان که همسرش را مردم شهر کشته بودند، مردم را تا آخرین نفر کشتند و بناها را تا آخرین خشت ویران ساختند. ب رویرانه ی شهر آب بستند و در آن جو کاشتند . گفته اند که در این واقعه بیش از یک ملیون و هفتصد و پنجاه هزار تن کشته شده اند.
اواخر دوران ایلخانان مغول، یعنی حدود صدسال بعد ، نیشابور باز سربلند کرد و شهری کوچک اما آباد شد. در این زمان سربداران سبزوار آن جا را تصرف کردند و تسلیم آخرین فرد ایشان در برابر امیر تیمور ، نیشابور را از ویرانی دوباره نجات بخشید. در زمان تیموریان با وجود رونق فراوان شهر هرات، نیشابور نیز شهر مهمی به حساب می آمد. اما زلزله های پی در پی بخش هائی از ان را ویران کرد.
امروزه نیشابور همچنان شهری زیبا و خوش آب و هواست، اما دیگر شکوه گذشته را ندارد. با این همه ، آثار تاریخی آن زائران حرم امام هشتم و مسافران خراسان را پیوسته به خود می خواند. مسجد جمعه از بناهای قرن نهم هجری/پانردهم میلادی و بقعه ی امام زاده محروق و گنبد قدمگاه که در بلندی مضهر قناتی پرآب بنا شده ، از بناهای مذهبی نیشابور است. یادمان و آرامگاه حکیم عمر خیام ، منجم ، متفکر و شاعر بزرگ ایرانی ، در نزدیکی بنای امامزاده محروق قرار دارد. در جائی که به پیشگوئی خود او هرسال دوبار بهار براو گل افشانی می کند. آرامگاه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری ، عارف و صوفی بزرگ، در سوی دیگر امامزاده محروق بناشده و آرامگاه کمال الملک ، نقاش بزرگ دوره ی قاجار نیز در کنار آن قرار دارد.