ایران شناسی > مجموعه ها
 
کتاب خوانی کتابخانه شخصی کتاب های برگزیده گالری اخبار کتاب بچه خوانی
بازگشت به صفحه قبل
 
     
 

گیلان

گیلان

 

استان گيلان، به وسعت 13952 کيلومترمربّع، درجنوب درياي خَزَرميان استان هاي آذربايجان شرقي، مازندران، و زنجان قرارگرفته و دارای 2389195 نفر جمعیت است. اين استان باحصار بلند البرز از بقيه سرزمين ايران جدا شده و به واسطه ی تماس مستقيم با روسيه و از راه آن با اروپا، يکي از دو راه بزرگي است که دنياي غرب رابه آسيا و ايران مي پيوندد. رشته کوه هاي غربي مانند سدّي ميان آذربايجان و درياي خَزَر، مانع عبور بخارآب و در نتيجه باعث بارندگي بسياردرمنطقه و ايجاد آب و هواي معتدل و مرطوب درزمستان و تابستان مي گردد.
رودخانه هاي گيلان فراوان، پُرآب ودائمي است. مهمترين آنها سفيدرود است که از کوه چهل چشمه درکُردستان سرچشمه مي گيرد و پس ازعبور از کوه هاي اَلَموت وطالقان به درياي خَزَر مي ريزد. برروي اين رودخانه سدّي بسته شده که علاوه بر توليد برق زمين هاي جلگه فومَنات را آبياري مي کند. درقسمت جنوبي بندر اَنزَلي مردابي به وسعت نود کيلومترمربّع وجود دارد که براي تخم ريزي و پرورش ماهي و زيست ميليون ها پرنده بومي و مهاجر بسيار مناسب است. از برکت اين آب و خاک حاصلخيز، جلگه گيلان پوشيده از جنگل هاي انبوه با درختان تنومند و مراتع سرسبز مناسب براي پرورش دام است.
گيلان با امکانات کشاورزي خوب همه ساله محصولات فراوان وگوناگون روانه بازارهاي کشورمي کند. کشت برنج، گندم، چاي، توتون، مرکبات و زيتون در اغلب نواحي استان انجام مي شود. دامداري و دامپروري به روش هاي نوين، صيدماهي و تهيه خاويار و پرورش کرم ابريشم، که در سال هاي اخير دوباره رونق يافته، از ديگر منابع مهّم اقتصادي استان به شمارمي رود. مركز استان رشت نام دارد.
صنايع دستی
انواع صنايع دستی که در استان گيلان توليد می شود عبارتند از: خراطی و نازک کاری چوب، منبت کاری، معرق کاری، حصير بافی، بامبو بافی، مروار بافی، سفالگری و سراميک سازی، نقاشی روی کدو، نمد مالی، شالبافی، ابريشم بافی، جاجيم بافی، گليم بافی، چموش دوزی، قلابدوزی، چادر شب بافی، قالی بافی.

منبت کاری
منبت يکی از ظرايف صنايع دستی ايران است که چونان ديگر انواع اين صنعت پر پيشه تلفيق بليغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندر کاران آن از مواد اوليه ای ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها با ارزش های مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند. منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری برروی چوب براساس نقشه ای دقيق. از آنجا که چوب دارای مقاومت قابل ملاحظه ای در برابر رطوبت، عوامل جوی و ... نيست متأسفانه نمونه و اثری از چوبهای منبت کاری شده در دوره پيش از اسلام در دست نيست.
در استان گيلان به دليل وجود جنگل و درخت چوبهای زيادی نيز در دسترس است. در نتيجه کارهای بسيار زيبايی را می توان در اينجا مشاهده کرد.

خراطی و نازک کاری با چوب
خراطی، آن دسته از کارهای چوبی است که معمولاً با قرار گرفتن چوب برروی دستگاههای خراطی که طی آن چوب حول مرکزيتی به دوران می آيد انجام می شود.
فرآورده های توليدی اين رشته شامل گلدان، قندان، شکلات خوری، آجيل خوری، زير سيگاری، ميان قليان، عصا و ... است.
نازک کاری چوب، روشی از ساخت فرآورده های چوبی است که طی آن بوسيله وسايل نخاری نظير اره، رنده، سوهان، مغار و ... قطعات کوچک چوبی آماده می شود. سپس بصورت روکش برروی بدنه چوبی چسبانده می شوند. قطعات چسبانده شده تحت فشار قرار گرفته و شکل می گيرند. از اين روش انواع شکلات خوری، زير سيگاری، قاب عکس و نظاير آن توليد می شود.

معرق روی چوب

عمدتاً اين هنر در شهر رشت و به صورت خصوصی کار می شود

حصيربافی

مهمترين مراکز عمده بافت: رشت، خمام، حسن رود، انزلی، اطراف لنگرود و رودسر است.

بامبو بافی

شروع کار بامبو بافی با کشت چای در گيلان آغاز و رواج يافت و مهمترين مرکز توليد آن لاهيجان علی الخصوص منطقه ليالستان است. بامبو در فارسی به نی خيزران شهرت دارد که به طور طبيعی در مرداب ها و اطراف رودخانه های لاهيجان و رشت می رويد.

مرواربافی
مرواربافی يکی از رشته های صنايع دستی است که طی ساليان اخير در گيلان رواج يافته است. مروار يک نوع چوب ترکه ای است که در منطقه سولقان در اطراف تهران کاشته می شود و از آن انواع و اقسام سبد در سايزهای مختلف, جاميوه ای, جانانی, جا ليوانی و ... می بافند. از نظر شکل و ظاهر به محصولات بامبوبافی بسيار شبيه است.

سفالگری و سراميک سازی
از مراکز مهم اين رشته در استان گيلان می توان آستارا, انزلی, رودسر, صومعه سرا, لاهيجان و تالش ياد کرد. در استان گيلان مواد اوليه و مورد مصرف سفال بسيار يافت می شود و به دليل رطوبت هوا و بارندگی های تقريباً دائمی از گذشته های دور مصرف سفال سقف برای پوشش ساختمانها استفاده می شد.

نقاشی روی کدو
در ليالستان لاهيجان نوعی کدو کشت می شود که به کدوی قليايی معروف است و در شرايط خاص پرورش می يابد. ابتدا کدوی نارس را درون قالبی چوبی که جداره آن به شکلهای زيبا و متفاوت مشبک است قرار می دهند و دهانه آن را می بندند به طوريکه فقط ساقه کدو از دهانه قالب بيرون می ماند. کدو که به تدريج رشد می کند شکل قالب چوبی را به خود می گيرد و از داخل روزنه های قالب مشبک به بيرون نفوذ می کند. پس از رسيدن کامل کدو آنرا از ساقه جدا کرده و با احتياط قالب را باز می کنند و سپس آنرا نقاشی کرده و برای آنکه رنگ آن تيره قهوه ای بشود, آنرا درون ظرف بزرگی با پوست انار و زاج سياه می جوشانند و سپس قسمتهايی از پوست کدو را که باقی مانده است می تراشند و در نتيجه نقش و نگار روی آن ظاهر می شود. اين کدو پس از رسيدن خود به خود توخالی می شود. از اين محصول بيشتر برای قليان، پايه آباژور و ... استفاده می کنند. اين هنر از هنرهای تزئينی است.

نمد مالی
نمد به عنوان يکی از زيراندازها و تن پوش های سنتی ايران سابقه ای طولانی دارد. ماده اوليه مورد نياز برای تهيه نمد بطور معمول ضايعات پشم و کرک قالی است. ولی از آنجا که توليد نمد بنا بر سفارش متقاضی به نمدمال صورت می گيرد از پشمهای مرغوب نيز در آن استفاده می شود..

ماسوله
توليدات صنايع گيلان ازنوع ريسندگي و بافندگي و صنايع غذايي تنها بخشي از نياز داخلي کشوررا برآورده مي کند. کارخانه چوب اَسالِم درشهرستان تالِش علاوه بر تَراورس و اَلوار که مصرف صنعتي دارد، توليدات خودرا به صورت لوازم خانگي، تخت خواب، و ميز و صندلي به ديگر نقاط کشور مي فرستد.
استان گيلان با بيش از دوميليون و سیصد هزار تن ساکن، پس از استان تهران متراکم ترين جمعيّت را داراست، زيرا سرزمينی ست مهاجرپذير که از قرون گذشته تا امروز اقوام و ايلات و عشاير گوناگون درآن سکني گزيده اند. زبان محلي مردم گيلَکي و تالِشي است که اوّلي ازگويش هاي ايراني قديم و ديگري شبيه زباني است که تاحدود قرن دهم هجري/شانزدهم ميلادي در آذربايجان متداول بوده است. اکثر مردم گيلان مسلمان شيعه هستند، امّا در برخي شهرها، ازجمله در بندر اَنزَلي، اقليّت مسيحيان ارمني سکونت دارند که به زبان قومي خود سخن مي گويند.

استان گيلان داراي دوازده شهرستان است از جمله: رشت (مرکز استان)، آستارا، آستانه اشرفيه، اَنزَلي، رودبار، رودسَر، صومعه سرا، ماسوله، تالِش، فومَن، لاهيجان و لَنگَرود.

رشت
اين شهر درجلگه وسيعي که تا درياي خزر بيش از سي کيلومتر فاصله ندارد، درشمال رشته جبال البرز، قرارگرفته است. آب و هواي رشت مرطوب و متغيّر است و بادهاي درياي خَزَر که ازسمت شمال شرقي به جنوب غربي مي وزد موجب بارش فراوان در شهرمي شود. رودخانه هاي بزرگي چون سفيد رود و شاهرود پس از عبور از رشت به درياي خَزَر مي ريزد.
رشت شهري نسبتاً نوبنياد است. پيش از قرن هشتم هجري/چهاردهم ميلادي هيچ يک از جغرافيانويسان به آن اشاره اي نکرده اند. امّا درشروع اقتدار صَفَويه، در قرن شانزدهم ميلادي، رشت يکي از دو مرکز گيلان بوده است. اهميّت و آباداني اين شهررا مديون شاه عبّاس بزرگ مي دانند که براي پرورش کرم ابريشم در اين منطقه بسيار بدان توجّه مي کرد.
ازقرن يازدهم هجري/هفدهم ميلادي، نواحي مختلف گيلان از جمله رشت از طرف قواي روسيه تزاري پيوسته در معرض تهديد بود. بهانه هاي مختلف، ازجمله محاصره رشت از سوي افغان ها، سبب مي شد که امپراتوران روسيه سپاهيان خودرا به اين منطقه بفرستند. حتّي وقتي که کاترين، ملکه روسيه، براساس موافقت نامه اي دستور تخليه رشت را داد، باز سپاهيان روس به اين ناحيه تاختند و مردم گيلان در برابرشان دليرانه ايستادند. طاعوني مرگبار به سال 1247ق (1831م) و يک آتش سوزي هولناک در 1277ش (1899م) نيز به جمعيّت و آباداني شهر رشت خسارات بسيار وارد کرد.
رشت در انقلاب مشروطيت نقشي مؤثّر داشت. درپايان جنگ جهاني اوّل، نيروهاي روسيه شوروي به بهانه تعقيب ناوگان روس هاي سفيد بندر انزلي را اشغال کردند. انگليس ها نيز به حمايت از روس هاي سفيد و به نام مقابله باقواي متّحدين از جانب غرب و کُردستان به درون خاک ايران نفوذ کردند. اين وقايع با جنبش ميرزاکوچک خان جنگلي در رشت هم زمان بود.
شهرهاي استان گيلان، ازجمله رشت، از روزگارگذشته مرکز تجارت ابريشم بوده است. خريداران ابريشم بيش از ديگران به اين ناحيه رفت و آمد مي کردند. امروز رشت شهري بزرگ و پُرجمعيّت است که جاذبه هاي کشاورزي و بازرگاني بسياردارد امّا از آن جا که شهري نوبنياد است داراي بناهاي تاريخي مهمّي نيست. تنها بُقعه شيخ زاهد گيلاني درلاهيجان و پل قديمي در لَنگَرود قابل توجه اند. روستاي ماسوله درحومه ی فومَن نيز با منظره بديع و معماري دلپذيرش ازجاهاي ديدني اين ناحيه است.

بندر اَنزَلي (بندر پهلوي)
اين بندردر ساحل درياي خَزَر و 35 کيلومتري شمال غرب رشت قرار دارد و فاصله آن تا تهران 388 کيلومتر است. بخش هاي مختلف اين شهرستان، که ازسه سو با درياي خَزَر و مرداب اَنزَلي احاطه شده و به صورت شبه جزيره هايي درآمده، به وسيله دو پُل به هم پيوسته است. مرداب اَنزَلي از مغرب به مشرق 30 کيلومتر درازا دارد و پهناي متوسّط آن 10 کيلومتر است. در دو جانب دهانه ی اين مرداب که به شکل خليجي از درياي خَزَر درخشکي پيش رفته، دوموج شکن ساخته شده است. موج شکن شرقي 599 متر و غربي880 متر طول دارد. آب وهواي بندراَنزَلي معتدل و مرطوب و مقدار باران سالانه آن بيش از ديگر نواحي شمال و بين 1900 تا 2200 ميلي متراست. چاکرود، ماسال و خُمامرود اين شهررا آبياري مي کنند. نژاد بيشترساکنان امروزي اين ناحيه به اقوام کاسپي يا کاسي مي رسد. در گويش کنوني مردم گيلان کاس به معني زاغ و چشم آبی است. بسياري ازمردم اين شهرستان ارمني و پيرو دين مسيح اند.
اَنزَلي با داشتن موج شکن ها و ساير تأسيسات بندري ازمناسب ترين لنگرگاه هاي ايران در درياي خَزَر است. رفت و آمد کشتي هاي بازرگاني و مسافري ازحاجي ترخان و باکو (بادکوبه) و ساير بندرهاي ساحل غربي درياي خَزَر بندر اَنزَلي را از اهميّت نظامي و بازرگاني ويژه اي برخوردار مي کند. دردوره قاجار مسافرت به اروپا از راه اَنزَلي انجام مي شد. درگذشته، به خصوص هم زمان با سلطنت قاجاريه، درجنگ هاي ايران و روس و پس از آن درنخستين جنگ جهاني، اين بندر بارها آماج حمله قواي نظامي بيگانه شد. دردهه هاي اخير رفت و آمد مسافران و کالاهاي تجارتي از راه اَنزَلي توسعه فراوان يافته است. اين شهرستان، که اقتصادش به درآمدهاي توريسم، ترانزيت و کشاورزي وابسته است، با موقع ممتاز طبيعي، مناطق حفاظت شده ی مردابي و بناهايي که در زمان حکومت خسروخان گرجي (1230ق/1815م) وعصر پهلوي درآن جا ساخته شده، در جلب جهانگردان بسيار موفق بوده است.
رودبار
رودبارگيلان که، براي بازشناخته شدن از رود بارقزوين،"رودبار زيتون" نام گرفته است، در شکاف کوه هاي البرز، کمي بالاتر از سدّ مَنجيل، برسرراه سفيدرود در 268 کيلومتري تهران قرار دارد. در اين شهرباغ هاي وسيع زيتون و کارخانه هاي کوچک روغن کشي وجود دارد. با کاوش هاي باستان شناسي درسال1340ش (1961م) آثار باستاني مهمّي، از جمله آرامگاه هاي زيرزميني و اشياء زرّين و سيمين و ظرف هاي سفالين و لوازم زينتي مربوط به هزاره اوّل پيش از ميلاد، دراين ناحيه به دست آمد. اين کاوش ها، اگرچه به طور محدود انجام گرفت، امّا نشان داد که در گيلان و نواحي شرقي آن مانند اَملَش و تِماجان گنجينه هايي از تمدّن باستاني ايران در زير خاک نهفته است.