ایران شناسی > مجموعه ها
 
کتاب خوانی کتابخانه شخصی کتاب های برگزیده گالری اخبار کتاب بچه خوانی
بازگشت به صفحه قبل
 
     
 

سیستان و بلوچستان

سیستان و بلوچستان

استان سيستان و بلوچستان درجنوب شرقي ايران، با وسعتي حدود 178431 کيلومترمربّع، بين استان هاي خراسان جنوبی، کرمان و هرمزگان و هم مرز با کشورهاي افغانستان و پاکستان قرارگرفته و مرز جنوبي آن درياي عمّان است.
دهانه ی آتشفشان نيمه فعّال تَفتان با بلندي 4042 متر درشهرخاش قرار دارد و ازآن پيوسته بخار گوگرد خارج مي شود. بخشي ازکوير لوت -بزرگ ترين چاله کويري فلات داخلي ايران که از گرم ترين و خشک ترين مناطق دنياست-ميان سيستان و بلوچستان واقع شده. درمغرب آن کويري ديگر به نام نمکزار وجود دارد که از سنگ ريزه هاي سياه پوشيده شده و درفصول بارندگي عبور از آن بسيار مشکل است.
آب و هواي اين منطقه بياباني و نوسان شديد حرارت درآن بسيار زياد است. تنها درجلگه ساحلي است که درياي عُمّان اندکي از خشکي آن مي کاهد. درمجموع، سيستان و بلوچستان خشک ترين استان ايران است و کم آبي همواره از مشکلات اساسي آن به شمار مي رود. حدود بهار بادهاي شديد صد و بيست روزه، گاه با سرعتي حدود 120 کيلومتر درساعت، توده هاي بزرگ شن را به حرکت درمي آورد. همچنين بادي سرد، معروف به گاوکش، در زمستان ها سبب خسارات جاني و مالي بسيار مي شود.
رودخانه هيرمَند يا هِلمند، تنها شريان حياتي سيستان، با دوسدّ زَهَک و کَهُک، که در سال 1335ش (1956م) بسته شده است، کمي از مشکلات مي کاهد. درياچه هامون در دشت سيستان در تأمين علوفه دام ها وپرورش ماهي اهميّت بسيار دارد. از نيزارهاي آن نيز براي حصير بافي استفاده مي شود. مراتع اين منطقه با وجود تنوّع گياهان فقير مي نمايد، امّا تثبيت شن هاي روان با کشت درخت هاي مخصوص تاحدّي وضع منطقه را بهبود بخشيده است. درگوشه ی جنوب شرقي اين استان تالابي با نوعي کمياب از تِمساح وجود دارد که مورد حمايت سازمان محيط زيست است.
محصولات کشاورزي اين ناحيه، که بيشتر درجلگه ساحلي درياي عُمّان به دست مي آيد، عبارت است از نارگيل، گندم، جو، برنج، و موز. دام پروري و ماهيگيري نيز براي رفع نياز محلّي کافي است. منطقه سيستان و بلوچستان اگرچه داراي معادن غني است امّا کمتر مورد بهره برداري قرار گرفته است. تنها جمع آوري نمک از حوضه هايي که درکنار درياي عُمّان ساخته مي شود تا حدّي وسيله اشتغال مردم را فراهم مي آورد.
سوزن دوزي معروف زنان بلوچ، سفال گری، و ساختن لِنج از صنايع دستي اين منطقه است. قالي بافي باطرح ويژه و مرغوب بلوچ نيز شهرت بسیار دارد. اکثر جمعيّت سيستان وبلوچستان را که حدود 2219393 تن است، مسلمانان سنّي مذهب وابسته به ايل های ناروئی، سرگلزائی، ریگی و زهی تشکیل می دهند. اما به سبب خشکسالي و کمبود امکان کار، بسياري از ساکنان اين استان به مهاجرت دائم يا فصلي به جلگه گيلان و کشورهاي خليج فارس و پاکستان مي روند.

صنايع دستي سيستان وبلوچستان
استان سيستان و بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و عشاير که ايلات بلوچ را تشکيل می دهند و غير ساکن هستند، تقسيم می شوند. اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخير به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسيار زيادی افت کرده است. در نتيجه عوامل مذکور، مردم استان سيستان و بلوچستان، به ناچار به فعاليت های غير کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنايع دستی نيز بيانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ يا گليم و قالی مفهوم می يابند. جالب اينجاست که فعاليت های صنايع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زيرا زنان بلوچ به علت زندگی بسيار محقرانه خود چندان فعاليت خانه داری ندارند. به واسطه سنت ها و عقايد مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتيجه هر زن و دختر بلونچ از هفت سالگی و به بهانه تزئين لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدين ترتيب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گليم بافی و حتی نمد مالی که کاری سخت و مردانه است، توسط زنان سيستان و بلوچستان انجام می شود. مهمترين رشته های صنايع دستی رايج در استان عبارتست از: قالی بافی، گليم بافی، سفالگری، حصير بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آيينه دوزی، پريوار دوزی، توردوزی، خامه دوزی و سياه دوزی.

بلوچستان
زبان مردم سيستان وبلوچستان فارسي با گويش سيستاني (زابُلي) و بلوچي است. اين استان هفت شهرستان دارد از جمله: زاهدان (مرکز استان)، زابُل، سَراوان، خاش، ايران شهر، و چابهار.

زاهدان
شهرستان زاهدان، مرکز استان سيستان و بلوچستان، در جنوب کوير لوت و درحاشيه مرزهاي افغانستان و پاکستان واقع شده و از جنوب به ايران شهر و چا بهار راه دارد. اين شهر در دشت قرارگرفته و کوه هاي اطراف آن عبارت است از کوه هاي مرزي ملک سياه و ميرجاوه و تَفتان. آب و هواي زاهدان در قسمت جنوب گرمسيري و در شمال تا اندازه اي معتدل است.
از آن جا که آب زمين زاهدان را به آساني فرومي برد، تا سال 1315ش/ این شهر1936 دُزداب ناميده مي شد و ناحيه سرحدّي کوچکي بود که به تدريج توسعه يافت. اکنون زاهدان به وسيله خطوط هوايي و جاده اسفالته و خطّ راه آهن با پاکستان و از آن طريق با هند ارتباط يافته است. اين شهر، که از نظر اقتصادي توليد چنداني ندارد، در سال هاي اخير محلّ رفت و آمد مسافران و بازرگانان واز نظر بازرگانی بسیار فعال گرديده است.

زابُل
شهرستان زابُل در 828 1 کيلومتري تهران در شمال زاهدان بين مرز افغانستان وکويرلوت و درجلگه اي وسيع و پست واقع شده است. کوه خواجه يا رستم تنها بلندي آن ناحيه درانتهاي غربي درياچه هامون است. باران هاي موسمي اين منطقه در بهار سيل روان مي کند و هواي گرم در تابستان از خشکي همه جا را مي سوزاند. مهمترين رودخانه زابُل هيرمَند است که از کوه هاي بابا در افغانستان سرچشمه مي گيرد و به درياچه هامون در باختر زابُل مي ريزد.
زابُل را درکتاب هاي قديمي انبار غلّه ايران خوانده اند امّا امروز شهري کوچک و فقير است. درگذشته زابُلستان يا زاوُلِستان به بخش بزرگي از سيستان گفته مي شد که تا نواحي مرکزي افغانستان امروز دامنه داشت. درافسانه ها زابُلستان زادگاه زال پدررستم است که خاندانش از قبيله سَکاها، فرمانروايان زابُلستان، بودند.
بنا به روايات زَرتُشتي، زابُلستان يکي ازمراکزمهّم پيدايش وگسترش دين زَرتُشت بوده است. زَرتُشتيان برآنند که در آخر زمان موعودهاي زَرتُشتي (سوشيانت ها) با آب تني دوشيزگان دردرياچه هامون متولّد خواهند شد، زيرا نطفه آنان را زَرتُشت به آب اين درياچه سپرده است. مرکز زابُلستان از دير باز تا حمله اميرتيمورگورکان شهري به نام زَرَنگ يا زَرَنج بود که خرابه هايش هنوز باقي است. . زَرَنج در 2500 پيش ازميلاد مسيح مرکز دنياي شرق به شمار مي آمد و آثار آن، که درزمان حمله اميرتيمور به آتش کشيده شده، به طرز شگفت انگيزي سالم مانده و اکنون نيز قابل بررسي است. شهرکَرکويه، با آتشگاه بزرگ و پرآوازه ی آن نیز نزديک زابُل بوده است. در پايان قرن هفتم هجري (سيزدهم ميلادي)، اين آتشگاه با دو گنبد بزرگ، که بر سرهريک شاخ گاوي نصب شده بود، توصيف شده است.
زَرَنج بزرگترين کانون عيّاران در ايران بود. يعقوب ليث و عَمروليث که هردو سيستاني بودند به ياري عيّاران نخستين حکومت محلی مستقل ايراني را تشکيل دادند. خرابه هاي قلعه و مسجد و قصر صفّاريان در زابُل برجاست. از ديگر آثار باستاني زَرَنج، درجلگه اطراف درياچه هامون، مناره يا ميل قاسم آباد زابُل از قرن ششم هجري (دوازدهم ميلادي) است که در روي بدنه آجري آن کتيبه اي به خطّ کوفي بوده. اين مناره در سال هاي اخير آسيب ديده است. آثار آتشکده و کاخي عظيم از نخستين قرن ميلادي بر بالاي کوه خواجه نيز هنوز برجاي مانده است. شهرسوخته برسرجاده ی زاهدان –زابل آثار تاریخی مهمی هست که امروزه به نام شهر سوخته خوانده می شود. باستان شناسان در این شهر کاوش های اندکی انجام داده اند. اما درهمین انک کاوش ها سنگ نوشته ای به دست آمده که مربوط به رویدادهای تاریخی بیش از 3200سال پیش از میلاد مسیح است. حدس زده می شود که شهر حدود 2000 سال پیش از میلاد براثر حادثه ای غیر طبیعی و به احتمال زیاد در برخوردهای سیاسی سوخته باشد. شواهد به دست آمده نشان از پیشرفت بسیار زیاد دانش و فرهنگ اجتماعی مردم آن دارد. بنابر مدارک به دست آمده مردم آن توانائی جراحی مغز را داشته اند و وجود آبراه های بسیار منظم و پیچیده در سراسر شهر نمودار پیشرفت عظیم شهرنشینی در آن است. این شهر برسر راه های تجاری مهم شرق و غرب قرارداشته و مرکز مهم رفت و آمد ملل مختلف روزگار خود بوده است.

چابهار
چابهاردرجنوب شرق ایران بین نیک شهر کرمان، مرز پاکستان و دریای عمان قرار گرفته، امروزه شهری کوچک و بندری بزرگ است که از طریق دریای عمان به اقیانوس و راه های آبی بین المللی می پیوندد. نام آن را چهار بهار نیز می گویند زیرا با داشتن آب و هوائی گرم، رطوبت متوسط و وزش دائم باد ملایم از سوی دریای عمان، خنک ترین و به نسبت سرسبزترین ناحیه ی جنوب ایران است. حدود 65000 نفر جمعیت داردکه به زبان فارسی و گویش های محلی بلوچی نزدیک به زبان های هندی سخن می گویند. رونق و گسترش شهر و بندر چابهار یکی از اهداف نقشه ی اول توسعه ی اجتماعی- اقتصادی بود که در سال 1372خ/1993م. انجام گرفت. اکنون چابهار بندر مهمی است که با داشتن وسایل حمل و نقل پیشرفته ی زمینی، دریائی و هوائی با همه کشور های خاور میانه، افغانستان، اقیانوس هند و کانال سوئز ارتباط دارد. 140کیلومترمربع در مشرق خلیج چابهار منطقه ی آزاد تجاری است که در 100کیلومتر آن فعالیت های صنعتی صورت می گیرد و قسمت دیگر به بخش بازرگانی و توریسم و خدمات اختصاص دارد.