ایران شناسی > مجموعه ها
 
کتاب خوانی کتابخانه شخصی کتاب های برگزیده گالری اخبار کتاب بچه خوانی
بازگشت به صفحه قبل
 
     
 

کُهگیلویه و بویر احمد

کُهگیلویه و بویر احمد


استان کُهگيلويه و بُوير احمد، با وسعتي حدود 15563 کيلومترمربّع، درجنوب ايران ميان استان هاي چارمحال و بختياري، اصفهان، فارس، بوشهر، و خوزستان واقع شده است. سراسر اين استان را کوه هاي زاگرُس و رشته کوه هاي موازي آن فرا گرفته است. اين ناحيه کوهستاني به دوقسمت پشت کوه و زيرکوه تقسيم مي شود. قسمت هاي شمالي و شرقي آن که داراي وسعت زيادتري است پشت کوه ناميده مي شود و قسمت هاي جنوبي و غربي، که دنباله سرزمين هاي فارس است، زيرکوه نام دارد. قلّه دِنا با 5200 متر ارتفاع در اين استان قرار گرفته و به علّت وجود يخچال هاي طبيعي سرچشمه دو رود مهّم کُر و آبگرم است. آب و هوا در اين استان يکسان نيست. منطقه جنوب وجنوب غرب براثر بادهاي گرم خوزستان، نيمه خشک است و گاه در تابستان بادگرم به محصولات کشاورزي آسيب فراوان مي رساند. قسمت شمال و شرق استان سرد و مرطوب و داراي جنگل هاي انبوه گرمسيري وسردسيري است. دراين استان چراگاه هاي وسيع، زيستگاه جانوران گوناگون شده و پرندگان بومي و مهاجر، جانوران مناطق کوهستاني، و ماهي هاي آب گرم و سرد دراين استان فراوان وجود دارد. به سبب موقع طبيعي استان کُهگيلويه و بُويراحمد دامپروري نيز درآن رواج بسياردارد. دام هاي اين منطقه ازبهترين انواع آن درايران است. پرورش زنبور عسل، مرغ داري، کشت گندم، جو، برنج و باغ داري از ديگر فعّاليت هاي اقتصادي اين استان است.
استان کُهگيلويه و بُويراحمد يکي از مراکز مهّم استخراج و بهره برداري نفت است. تخمين مي زنند که اين منطقه يکي ازعظيم ترين منابع نفتي دنيا را در دل خود دارد. نفت خام دوگُنبدان، مرکز شهرستان گچساران، به وسيله لوله ازطريق جزيره خارک به نفتکش هاي عظيم بارگيري مي شد. دوگُنبَدان از اين لحاظ کانون مهّم اقتصادي، صنعتي، و آموزشي است. امّا، جز کارخانه قند ياسوج، که درسال 1346ش (1967م) تأسيس گرديده، و واحد صنعتي وابسته به کشاورزي است، صنعت مهمّ ديگري در اين استان وجود ندارد و تنها تأسيسات نفتي است که به اين استان چهرهاي صنعتي داده.
اين استان درحدود 674113 تن جمعيّت دارد که بيشتر آن را عشاير اِسکان يافته و کوچ نشين تشکيل مي دهند. ايلات بزرگ منطقه عبارتند از ايل هاي کهگیلویه، بوير احمد، باشت و بابوئي، طيّبي، دشمن زياري و چَرام. مردم منطقه باگویش لُري بسيار نزديک به زبان فارسي سخن می گویند. گویش هاي ترکي قشقايي و اردکاني نيز بين گروه هاي قومي رايج است. بيشتر مردم، مسلمان شيعه هستند و از راه دام پروري و توليد محصولات کشاورزي و دامي گذران مي کنند. استان کهگیلویه و بویر اجمد از سه منطقه ی عشایری بُويراحمد، کُهگيلويه، و گچساران تشکیل شده. شهر یاسوج مرکز بویر احمد، مرکز استان نیز هست. مرکز کهگیلویه دهدشت و مرکزگچساران دوگنبدان، ازمهّم ترين مراکز استخراج و بهره برداري نفت و داراي اهمّيت اقتصادي، صنعتي، و آموزشي است. مركز اين استان ياسوج نام دارد.

صنايع دستی
زنان عشاير اين استان؛ به منظور حفاظت از خود و خانواده‌شان و نيز وسايل و لوازم ناچيزشان در برابر برف و باران از سياه چادر استفاده می‌كنند. سياه چادر با دستگاه های ساده و ابتدايی بافندگی از موی بز تابيده نشده به دست می‌آيد و معمولاً برای فروش بافته نمی‌شود. اين سياه چادرها با وجود داشتن منافذ متعدد در برابر آب كاملاً نفوذناپذير است. كهن‌ترين سابقه‌ی سياه چادر مربوط به تاريخ بين‌النهرين است. اين خانه‌های سيار در مدت زمان كوتاهی برپا شده و به راحتی برچيده می‌شود. كار چيدن موی بز برای بافتن سياه چادر توسط مردان انجام می‌شود و زنان آن ها را می‌شويند و می ريسند و می‌بافند. آن چه باعث ترجيح موی بز بر پشم گوسفند می‌شود، خاصيت موی بز است كه الياف بافته‌ی ان در اثر رطوبت قطور‌تر شده و از نفوذ آب باران به داخل سياه چادر جلوگيری می‌كند و در فصل گرما الياف نازک می‌شوند و عبور هوا امكان‌پذير می‌شود. از يک سياه چادر تا ده سال می‌توان استفاده كرد. دارها افقی است و نحوه‌ی بافت همان عبور دادن پود به صورت يک در ميان از ميان تارهاست مانند بافت پارچه. بعد از ریسيدن نخ‌ها آن ها را گلوله می‌كنند كه به آن ها بشير می‌گويند. دستگاه های دو وری افقی (ورد: برای جا به جا كردن تارها) بر روی زمين قرار مي‌گيرد و چله‌كشی انجام می‌شود. پودها به طور يک در ميان از زير و روی تارها می‌گذرد و بافت گونی مانندی ايجاد می‌كند و برای درست قرار گرفتن پودها از كركيت (دفه) استفاده می شود. اين سياه چادرها به درازای 4 تا 10 متر و پهنای 5/0 متر بافته می‌شوند و سياه چادر اصلی از به هم دوختن چند تكه از آن ها به دست می آيد. سياه چادرهای زمستانی از تابستانی، ضخيم‌تر است. برای برپا كردن سياه چادرها از تيرهای چوبی و طناب‌هايی به نام شباش استفاده می شود. به زبان محلی به اين سياه چادرها بهون می گويند. هر مته يا تكه از سياه چادر ديواره‌ای از اين خانه‌ی سيار را تشكيل می دهند.

جاجيم‌بافی: از ديگر توليدات سنتی منطقه كه به ويژه ميان روستایيان خواستاران زيادی دارد، جاجيم است. بافندگان پس از خاتمه جاجيم را بريده و از به هم دوختن دو تا سه تكه از آن جاجیم را در اندازه‌ی دل خواه خود درمی آورند. جاجيم معمولاً از پشم توليد می‌شود و رنگ‌های آن بسيار روشن و زيباست. تفاوت گليم و جاجيم در اين است كه گليم زبر و خشن‌تر است. جاجيم يكی از مناسب‌ترين پوشش‌ها برای كرسی‌ها در قديم بوده است و جاجيم‌ها ی هر منطقه نشان دهنده‌ی سنت آن ناحيه است. اين محصول به دليل اين كه سبک و ارزان است جهت زيرانداز و روانداز و رخت خواب پيچ مناسب است. در حال حاضر توليد جاجيم در كهگيلويه و بويراحمد به دليل جای گزين شدن پارچه‌ها ماشينی مشابه بسيار كم است. نقوش مورد استفاده در جاجيم بافی نقش خشت، لوزی، آغاجری، ماشوركش و ماريو (پله‌های هندسی صعودی). (منبع: بررسی وضعيت صنايع دستی كهكيلويه وبويراحمد؛ سازمان صنايع دستی ايران) نمدمالی: اين هنر اكنون در شهر ياسوج رواج دارد. مواد اوليه مورد مصرف نمدمالان پشم گوسفند است. توليد‌كنندگان اين پشم را مستقيماً از ايلات و عشاير تأمين می كنند. فرآورده‌هايی كه توليد می‌شوند شامل نمد زيرانداز و پالتوی بعدی است كه بيش تر توليدات شامل نمد زيرانداز است. توبره: يكی از زيباترين دست بافت‌های عشاير كهگيلويه و بويراحمد است كه دختران به عنوان جهيزیه به خانه‌ی شوهر می‌برند و به آن توربه نيز گفته می‌شود. توبره كيف مستطيل شكلی است كه دو طناب به دو طرف ان وصل شده است و در صحرا برای ريختن علف و علوفه استفاده می‌شود. نقوش روی توبره شامل نقش گل آدمی و گل توبره می‌شود. آينه‌دان يا چنته: يكی از بافته‌هايی است كه در هر خانه و سياه چادری يافت می‌شود. كيف دسته بلندی است كه برای نگه داری قرآن كريم يا وسايل شخصی زنان به كار می‌آيد. نقوش آن معمولاً تک نقش و يا قاب قالی است و منگوله‌هايی به آخر آن اضافه می‌شده است. بافت چنته شبيه به گليم يا قالی است. گاهی دو روی آن قالی، گاهی گليم، گاهی يک رو قالی و يک روی ديگر گليم است. نقوش روی آن مانند نقوش قالی‌ها و گليم‌هاست. سفره: از ديگر بافته‌های عشايری است كه در هنگام پخت نان از آن استفاده می شود به اين نحوی كه زنان عشايری موقع پخت نان چانه‌های خمير را روی آن می‌چينند. دستگاه آن دو وردی است و از نخ پنبه‌ای به عنوان تار و كامواهای رنگی برای پود استفاده می‌شود. قبلاً از مخلوط دو و پشم برای تار و از پشم سفيد برای پود و از پشم‌های رنگی برای ايجاد نقوش استفاده می‌شده است. زمينه‌ی سفيدرنگ سفره‌ها با نقوش ساده و مجزا تزیين شده است و به وسيله‌ی حاشيه‌های زيبايی محدود می شود بافت آن شبيه بافت پارچه است. پشتی: برخی از عشاير اسكان يافته آن را توليد می‌كنند. اين پشتی‌ها قالی يا گليم‌های مربع شكل هستند. بيش تر اوقات هر دو رو قالی يا گليم و گاهی اوقات يک رو، قالی يا گليم است. نقوش مرسوم پشتی‌ها همان نقوش رايج گليم‌هاست. عشاير ترک برای تهيه‌ی رويه‌ی پشتی‌ها از بافتنی به نام گچمه استفاده می‌كند كه تركيبی از گليم‌بافی و قالی‌بافی است. جور يا جوال: بافتی شبيه گليم دارد و ابتدا به شكل يک مربع بافته می‌شود. آن را از وسط تا كرده و اطرافش را می‌دوزند كه به شكل يک كيسه می‌شود. در قسمت پشت ورو دو دسته دارد كه عشاير برای حمل و نقل مواد مصری از آن استفاده می‌كنند. جانماز: عبارت است از گليمی با تار موی بز و پود پشمی برای بافت آن از كرک شتر استفاده می‌شود كه بر اساس عقيده‌ی آنان اين سنت پيامبر است. اين محصول ساده و بدون نقش است و اين به دليل اخلاص و بی‌ريا بودن در درگاه خداوند است. نمک دان: بافته‌ی عشايری است كه در گذشته جهت حمل نمک از آن استفاده می‌شد كه در حال حاضر بافت آن از رونق افتاده است. اين بافته مخلوطی از مو و پشم است و بر روی دستگاه چهار ورودی (ورد: برای زير و رو كردن تارها) و به شيوه‌ی بافت گليم و قالی بافته می‌شود. نمكدان يک كيسه‌ی چهارگوش است كه در بالا آن گلويی چهارگوش با زاويه‌ی 90 نسبت به چهارگوش اوليه قرار دارد و در هر دو طرف گلويی دو دسته از جنس تارها تعبيه شده است. نقوش روی آن بيشتر لوزی‌های كوچک به رنگ‌های متنوع و پشت سر هم است.
جُل: يكی از بافته‌های خاص زندگی عشايری است. كه برای پوشاندن چهارپايان خصوصاً اسب و الاغ استفاده می‌شود. بافت جُل ساده و يک رو است شبيه گليم بافته می‌شود و بدون نقش است. گاهی سوزن دوزی‌های هندسی بر روی آن انجام می‌شود. در گذشته برای بافت آن از پشم استفاده می‌شد ولی امروزه از پنبه استفاده می شود. خورجين: جهت حمل آذوقه به پشت چهارپايان انداخته می‌شد شكل ظاهری آن مانند دو كيسه است كه از يک طرف دهنه به هم متصل شده است. بافت آن مانند گليم است و دارای پود پشمی و تار پنبه‌ای است. نقوش روی آن بیش تر راه راه و دارای رنگ‌های متنوع است. گچمه بافی: از صنايع دستی انحصاری كهگيلويه و بويراحمد است. هنری مركب از گليم و قالی است كه در زمينه‌ی گليم بافی گل‌های قاليچه‌ای بافته می‌شود. در بافت گچمه از پود استفاده نمی شود بلكه از خامه‌ای كه در بافت گليم استفاده می‌شود بهره می‌گيريد و طرح‌های آن به صورت برجسته بافته می‌شود. از اين ساخته به عنوان زيرانداز و يا تزيين چادر استفاده می‌كنند.

یاسوج
یاسوج درشرق کهگیلویه منطقه ای سردسیر و پر پرف و باران است. در دره های اطراف آن درهمه ی سال پرف دیده می شود. شهر در جنگلی کسترده کنار رودخانه بِشار در دامنه ی قله ی دِنا ساخته شده و مرکزداد و ستد عشاير و اردوي پادگان نظامي شيرازاست. منظره تماشايي آبشار و شکوه قلُه دنا از عوامل جلب جهانگردان به اين منطقه به شمارمي رود. در گذشته شهر قدیمی تل خسرو در شش کیلومتری یاسوج مرکز رؤسای قبایل بود .
بعد از سال های1310-1320خ/ 1930-1940م. ساختمان های تازه ای در یاسوج ساخته شد و جمعیت بیشتری را درخود جاداد. تپه ی خسرو، کوشک ملکانیه، نقاره خانه، آبشار بهرام بیگی و کوه دنا از دیدنی های این شهر است.

دِهدَشت
مرکز کُهگيلويه، دهدشت، شهري با سابقه تاريخي است که اکنون بعضی امور اداري و خدماتي منطقه در آن انجام می شود. این شهردر فاصله ی 980 کيلومتري جنوب غرب تهران بين بروجِن، ايذه، ياسوج، بهبهان، و رامهرمز قرار گرفته است. ازآن جا که این محل بر سر راه شيراز و اصفهان و شوشتر قرار داشت و به بنادر خليج فارس نزديک بود، رونق و اهميّت بازرگاني زيادي داشت و کاروان های کالاي هند از آن مي گذشت. در زمان شاه عبّاس اول، با ساخته شدن راه اصفهان، دِهدَشت به صورت يکي از مراکز مهّم تجارت درآمد. امّا بعد از کريم خان زند، به سبب آشفتگي هايي که به غارت ساکنان آن انجاميد، مردم همگي از آن جا گريختند.
اکنون دهدشت، که محل قشلاق ايلات بُوير احمد و قشقايي است، به سبب نزديکي به حوضه هاي نفت دوباره اهميّت خودرا باز يافته و شهري رو به آباداني است که به تدريج جمعيّت آن فزوني مي گيرد.