ایران شناسی > مجموعه ها
 
کتاب خوانی کتابخانه شخصی کتاب های برگزیده گالری اخبار کتاب بچه خوانی
بازگشت به صفحه قبل
 
     
 

آذربایجان غربی

آذربایجان غربی

استان آذربايجان غربی
استان آذربايجان غربي، با وسعت حدود 39487 کيلومترمربّع، درشمال غرب ايران بين استان هاي کردستان، آذربايجان شرقي، و زنجان قرار دارد و در طرف شمال و غرب با کشورهاي ارمنستان و ترکيه هم مرز است. نام مركز استان اروميه است كه جاذبه هاي توريستي زيادي دارد.
اين منطقه،که بخشي ازآن را درياچه اروميه فراگرفته، داراي رشته کوه هاي مرتفعِ ديوارمانندي است که از شمال به جنوب کشيده شده است. کوه هاي آتشفشاني آرارات دراين قسمت قراردارد و دردامنه ی آن چشمه هاي آب معدني متعدّد مي جوشد. درنواحي مرطوب سنگ هاي آتشفشاني به صورت ستون هاي زيبايي از منشورهاي منظّم چند ضلعي جلوه گر است.
آب و هواي آذربايجان غربي حدّ فاصل آب و هواي درياي خَزَر و اقليم نيمه صحرايي داخلي، و به سبب وجود برف دايمي درکوهستان و آب فراوان، خنک ومطبوع است. زرّينه رود در جنوب درياچه اروميه ورودخانه مَهاباد و حدود 135 کيلومتر از رودخانه اَرَس از اين استان مي گذرد. مراتع و جنگل هاي غني اين استان محل ييلاق و قشلاق ايلات وموجب رونق دامپروري است. وجود تالاب هاي متعدّد اطراف نَقَده، ماکو، خوي، و سَلماس نيز محيط زيست مناسبي براي پرورش پرندگان پديد آورده است.
درياچه اروميه به مساحت 6 هزار کيلومتر مربّع فلات آذربايجان را به طور طبيعي به دو بخش مي کند. لجن و آب درياچه اروميه را برخي از ايرانيان براي معالجه بعضي امراض پوستي و روماتيسم مؤثّر مي دانند. از همين رو، هرسال عدّه زيادي به منظور درمان به سواحل اين درياچه مي روند. این درياچه از نظرحمل ونقل کالا و موقع اقتصادي نيز اهميّت بسيار دارد. مهم ترين بندر اين درياچه، در استان آذربايجان شرقي، بندرشَرَفخانه درشمال شرق و، در استان آذربايجان غربي، بندر گُلمانخانه در غرب است.
آذربايجان غربي حدود 2896657 تن جمعيّت دارد که بيشتر مسلمان شيعه و سنّي اند و به زبان هاي ترکي و کُردي سخن مي گويند. گروه بزرگي از اقلّيت هاي آشوري، ارمني و يهودي نيز درمنطقه ساکن اند وبه زبان هاي قومي خود سخن مي گويند. اين استان مجموعه اي از اديان و فرهنگ هاي مختلف دارد. وجود مساجد، کليساها، ويرانه ی آتشگاه ها، و مسلمانان شيعه و سنّي، جمعیت آشوري، مسيحيان کاتوليک، اُرتُدُکس و پِروتستان، و نيز ارامنه ی وابسته به کليساي گريگوري نمايانگر اين اختلاط فرهنگي گسترده است. بيش ازدويست هزار تن از اهالي منطقه را ايلات کُرد تشکيل مي دهند که بيشتر سنّي شافعي هستند و شغل اصلي آن ها دامداري است.
بنا برآخرين تقسيمات کشوري، آذربايجان غربي داراي 14 شهرستان است از جمله: اروميه (مرکزاستان) ماکو، خوي، سَلماس، نَقَده، مَهاباد، مياندوآب، سردشت و پيران شهر.
صنايع دستي استان آذربايجان غربي به شرح ذيل است :

انواع قالي و گليم ، نساجي سنتي ، رنگرزي و چاپ هاي سنتي ، رودوزي و بافتني ، سفالگري و سراميک سازي ، فراورده هاي پوست و چرم ، هنرهاي مرتبط با فلز ، چوب ، حصير بافي ، طراحي سنتي و نگارگري ، صحافي و جلد سازي سنتي ، گيوه دوزي و نمد مالي ،


اروميه (رضائيه)
شهر اروميه، مرکز استان آذربايجان غربي ، ميان درياچه اروميه، مرز ترکيه و شهرهاي سلماس و نَقَده واقع شده و951 کيلومتر با تهران فاصله دارد ارومیه شهری بسيار با صفا و پرسبزه و گياه است و تاريخي باستاني دارد. گردنه ی قوشچي درشمال اروميه بين کوه هايي واقع شده که مرز مشترک سه کشور ايران، ترکيه و عراق است.
آب و هواي سرد و معتدل اين شهر، و آب فراوان درياچه و رودهايي که از کنار آن مي گذرد، طبيعت اين سرزمين را زيبا، حاصلخيز و تماشايي کرده است. جلگه شهر اروميه درگذرگاه کوه هاي قفقاز واقع شده و درکاوش هاي باستان شناسي آثار بسيار قديمي و گران بهايي از تپّه هاي آن به دست آمده است که تاريخ بعضي از آنها به دوهزار سال پيش از ميلاد مسيح مي رسد. برخي زادگاه زَرتُشت را نيزاروميه دانسته اند. اين شهردرگذشته هاي دور کانون مذهبي و علمي مهمّي بوده و آتشگاه هاي بزرگ و معتبري چون آذرگُشَسب را، که در دوران پيش از اسلام رونق تمام داشته، در بر مي گرفته است. افزون بر اين، اروميه را در دوره هاي اسلامي شهري آباد وصف کرده اند با باغ هاي انگور پُربار وبازرگاني و رفت و آمد سودآور. اين شهردر اواخر قرن ششم هجري(دوازدهم ميلادي) در جنگي که بين اميران سَلجوقي درگرفت به تصرّف طُغْرُل بنَ ارسلان سَلجوقي درآمد و براثر غارت ويران شد.
اميرتيمور گورکاني اروميه را به يکي از سرداران خود از ايل افشار داد. از آن پس دراين ناحيه ايل هاي همسايه پيوسته در ستيز و نزاع بودند. درزمان فتحعلي شاه قاجار حاکم اروميه ازطرف حکومت مرکزي ايران تعيين مي شد، امّا درجنگ هاي ايران و روس و پيشروي هاي سپاهيان عثماني به داخل ايران اين شهر نيز بارها دست به دست گشت.
هنگام نخستين جنگ جهاني، آسوريان ساکن اروميه شهر را تصرّف کردند و براثر زدوخوردها وخونريزي هاي مذهبي شهر به ويرانه اي مبدّل شد امّا پس ازآن اروميه بازهم به سرعت رو به آباداني نهاد. اکنون اروميه در کانون آبادترين و فعّال ترين منطقه کشاورزي آذربايجان قراردارد و باوجود صدمات وويراني هاي بسيار درجنگ با عراق هنوز شهري بزرگ وآباد مانده است. کارخانه هاي تهيه موادغذايي مانند قند، آب انگور، گوجه فرنگي و سبزيجات به تعداد زياد در اين منطقه وجود دارد. دام داري و پرورش انواع پرندگان و زنبورعسل نيز ازفعّاليت هاي مهمّ کشاورزي اين ناحيه به شمار مي رود.
از آثار تاريخي مهمّي که اکنون در شهراروميه برجاست، مي توان برج سه گنبد ازقرن ششم هجري(دوازدهم ميلادي) و مسجد جامع از آثار نيمه دوّم قرن هفتم هجري(سيزدهم ميلادي) را نامبرد که در آغازکليسا بوده و درزمان شاه عبّاس بزرگ به مسجد تبديل شده است.

خوی
شهرخوي در شمال درياچه اروميه و جنوب مرز بازرگان و 807 کيلومتري غرب تهران قرار گرفته است. اين شهرِ بسيار قديمي زماني بر سرراه شاخه اي از بزرگراه باستاني ابريشم واقع بوده و هنوز نيز داراي موقع نظامي مهمّي است. کلمه خوي به زبان کُردي -که ريشه زبان مادها درآن بارز است- به معني نمک آمده و ازگذشته هاي دور به سبب وجود معدن هاي نمک به اين ناحيه داده شده است. حمله خَزَرها درقرن دوّم هجري (هشتم ميلادي) و درگيري هاي خلفاي عباسي با قَرمَطيان اين ناحيه و دست به دست گشتن شهر ميان سرداران کُرد و ديلمي و ستيزهاي بسيار دردوره سَلجوقيان پيوسته به اين شهر آسيب رسانده است. امّا درزمان اَتابکان آذربايجان تا روي کارآمدن صَفَويان آرامش نسبي در اين شهر برقراربود و وسعت و استواري باروي شهر و زيبايي و حاصلخيزي باغ ها و تاکستان هاي آن شهرت داشت.
در زمان سلطنت صَفَويه براثر جنگ هاي دائم با سپاهيان عثماني، خوي همواره ميدان زد و خوردها بود. جنگ چالدِران ميان شاه اسماعيل اوّل و سلطان سَليم عثماني درسال 920ه (1514م) در70 کيلومتري خوي درگرفت. اين شهر در اين زمان بارها به تصرّف عثماني ها درآمد تا آن که نادرشاه افشار آن را به خاک ايران بازگرداند. خوي در دوران سلطنت بازماندگان نادرشاه مرکزحکومت مستقلّ خانواده دُنبُلي، و درزمان جنگ هاي ايران و روس مقرّ فرماندهي عبّاس ميرزا نايب السلطنه بود. در اين شهر آثار تاريخي بسيار از دوره اسلامي برجاي مانده است. يک دروازه سنگي از اواخر دوره ايلخانان مغول، مسجدخان و مناره شمس تبريزي از آن جمله است.

ماکو
ماکو، يکي ديگر از شهرهاي آذربايجان غربي، درشمال خوي و درمنطقه اي کوهستاني و برهنه و پُرصخره قرار دارد که راه ترانزيت ميان ايران و اروپا از آن مي گذرد. اين شهر در دامنه کوه به شکلي بنا شده که گويي صخره آن را مانند چتري درپناه خود گرفته و شهر مانند يک نيم دايره درآن فرو رفته است. دراين شهر آثار باستاني هفت قرن پيش از ميلاد شناسايي شده و از جمله اين آثار باستاني دخمه سنگي درهفت کيلومتري ماکو از آثار دوره ماد است که ايوان فرهاد نام دارد. قبرستان «پيراحمد کَندي»،در 52 کيلومتري جنوب غربي ماکو به دوره ساسانيان باز مي گردد. ازديگرآثار تاريخي این شهرمقبره و کليساي طاطاوُس در دهستان چالدِران است که به نام کلیسای ماري مقدّس هم خوانده مي شود. اين کليسا گنبدي هرمي شکل و برجي دوازده ضلعي دارد و متعلّق به قرن سيزدهم هجري(نوزدهم ميلادي) است.

مَهاباد
شهرستان مَهاباد در 873 کيلومتري غرب تهران، درجنوب درياچه اروميه بين نَقَده و مياندوآب واقع شده و داراي پستي و بلندي هايي است. آب و هواي آن در بخش کوهستاني سردسير و در قسمت هاي جلگه اي و جنگلي معتدل است. رودخانه مَهاباد، که ازکوه هاي مرزي ايران و عراق سرچشمه مي گيرد، پس از عبور از اين شهر به درياچه اروميه مي ريزد.
مَهاباد مرکز سکونت اقوام کُرد است. درگذشته دور به اين ناحيه ساوُج بُلاغ مُکري مي گفتند که مَهاباد مرکز آن بود. کتيبه اي به خطّ ميخي و زبان اورارتويي دراين ناحيه وجود داشته که به قرن نهم پيش از ميلاد مسيح مربوط مي شده است. سنگ قبري نيز درآن پيدا شده که آن را از آثار دوره ماد مي دانند. قبرستان هاي متعلّق به مردم عصرآهن نيز نشان مي دهد که مَهاباد ازقديم ترين روزگاران آباد و مسکون و مرکز تمدّني پيشرفته بوده است.
در زمان ناصرالدّين شاه قاجار شورش شيخ عُبيدالله از فرقه نقشبنديه، که جنگ هاي شيعه و سنّي را در پيداشت، دراين شهر روي داد و موجب خون ريزي و کشتار بسيار شد. اين رويداد که بيشتر ناشي از احساسات استقلال طلبي کردها در ايران و عثماني بود به لشکرکشي دولت و فرارشيخ عُبيدالله وگروهي ازپيروان او به عثماني انجاميد. برخورد نيروهاي دو دولت عثمانی و روسيه تزاري در جنگ جهاني اوّل نيزاين ناحيه را دستخوش غارت و ويراني بسيار کرد. در جنگ ايران و عراق نيز مَهاباد کانون مهمّ نظامي بود و آسيب فراوان ديد.
آثار باستاني ساوُج بُلاغ در دهکده اَندَرکُش يا اَندَرقاش درجنوب شرقي گردنه گُلگاتپّه يافت شده است. درنزديکي اين ويرانه ها دخمه اي به نام طاق راکا باقي مانده که شيوه سنگ تراشي آن به دخمه هاي دوره هخامنشي شباهت دارد. دخمه اي ديگر در نزديکي مَهاباد، که به دوره مادها باز مي گردد، فضايي است دوطبقه دردل کوه با چهارستون و شامل چند قبر. از آثار مذهبي مَهاباد مدرسه شاه سليمان صفوي است که در سردرآن کتيبه اي با خطّ رِقاع تاريخ بناي آن را نشان مي دهد. نَقَده نزديک مَهاباد نيز سرزمين حاصلخيزي است که موقع نظامي مهمّي دارد. جامِ طلايي حسنلو متعلّق به 600 سال پيش ازميلاد از روستاي حَسَنلو در اين منطقه به دست آمده است.

سلماس
سلماس در 854 کیلومتری تهران درجلگه ای کم ارتفاع قراردارد. آب و هوای آن معتدل و زمین آن سرسبز و حاصلخیز است. درکتاب های تاریخی از سلماس به زیبائی و خرمی شهر و بازارهای پر رونق آن یاد کرده اند. در این شهر آثار تاریخی مربوط به زمان هخامنشیان یافت شده است. هفت چشمه ی آب معدنی با خواص درمانی ، ستون خان تختی مربوط به زمان ساسانیان و کلیسای سنت ژرژ از دیدنی های این شهر است.