|
|
|
|
|
|
سلجوقیان |
|
نسبت سلجوقيان به سلجوق بن دقاق كه يكي از روساي تركان غز بوده مي رسد . اين طايفه از غزها كه بعد معروف به سلجوقيان شدند از تركستان به ماوراء النهر آمدند .اولين كسي از آنان كه اسلام آورد دقاق پدر سلجوق بود . سلجوق چهار پسر داشت موسي ارسلان يبقو، ميكائيل ، اسرائيل ويونس . ميكائيل در جنگ با تركان كشته شد و قوم و عشيره اش تحت اطاعت پسران او درآمدند . طغرل بيك محمد و چغري بيك داود نزديك بخارا اقامت گزيدند . سلطان محمود غزنوي از قدرت سلجوقيان در انديشه بود ، بنابراين از در دوستي با آنها درآمد و اسرائيل بن سلجوق (موسي ارسلان ) را به حضور و مهماني دعوت كرد . وقتي اسرائيل به خدمت او درآمد ، محمود او را دستگير كرده به هند فرستاد و اهل و عشيره اش را در نواحي خراسان متفرق ساخت و به آنها سخت گرفت . در نتيجه عده كثيري از آنان به طرف كرمان و اصفهان و آذربايجان رفتند و در اطراف آن شهر آتش فتنه افروختند . - طغرل در ادامه حوادثي كه در ماوراء النهر رخ داد طغرل و داود با عشيره خود از جيحون عبور كرده به خوارزم آمدند . حكمران آن حدود بسياري از آنان را كشت . سلجوقيان لشگر غزنويان را بارها شكست دادند و خراسان را متصرف شدند . در سال 431 طغرل به نيشابور وارد شد و خطبه به نام او خوانده شد . در سال 433 طغرل به طرف گرگان و طبرستان لشگر كشيد و آن نواحي را تصرف كرد . سال بعد خوارزم ري و اطراف آن به دست طغرل افتاد . در 442 طغرل اصفهان را از ابو منصوربن علاءالدوله گرفت و ري را پايتخت خويش كرد . هچنين در سال 446 برآذربايجان استيلا يافت و از آنجا به ارمنستان شتافت . بين او و روميان كدورتي پديد آمد و كار به جنگ كشيد و پيروزي هاي بزرگي به دست آورد . در سال 447 طغرل وارد بغداد شد و خطبه به نام او خواندند و الملك الرحيم آخرين سلطان آل بويه دستگير گرديد . هنگامي كه طغرل نيشابور را فتح كرد عميدالملك كندري به خدمت او درآمد . او مردي دانشمند بود و در نوشتن به زبان عربي و سرودن اشعار يد طولاني داشت .
- آلب ارسلان پس از طغرل عميدالملك كندري خواست سليمان بن داود چغري بيك را سلطان كند و حتي خطبه به نام او خواند ولي در ميان امرا اختلاف افتاد و در آخر آلپ ارسلان ( محمد بن داود جغري بيك ) را بر سرير سلطنت نشاندند . وزير آلب ارسلان به خواجه نظام الملك معروف است كه در علم و معرفت و سياست و تدبير جايگاهي ارجمند داشت . اساس سلطنت و جهانداري سلجوقيان را خواجه نظام الملك اداره مي كرد . او يكي از بزرگترينمردان علم و ادب و فرهنگ و سياست در تاريخ ايران است . وجود اين دانشمند سياسي بقدري در تاريخ اين سلسله مهم است كه بعضي از محققين ايام اقتدار سلجوقيان را عهد خواجه نظام الملك خوانده اند . او نزديك به 55 سال زمام امور مملكت را در دست گرفت با سياست بي نظيري كشور را اداره مي كرد . يكي از وقايع مهم زمان اين پادشاه جنگ با امپراطوري روم رومانوس است . او با دويست هزار نيرو به ملازگرد حمله كرده بود و قصد داشت سرزمين اسلام را فتح كند . آلب ارسلان با پانزده هزار نفر موفق شد وي را شكست دهد .
- ملكشاه اين پادشاه 17 يا 18 ساله بوده كه بر تخت سلطنت نشست . تمامي امور مملكت از كلي و جزئي به دست خواجه نظام الملك بود . در اثر سياست و كياست و تدبير نظام الملك حكومت سلجوقي در دوره ملكشاه به اوج شكوه و عظمت رسيد .
- نظام الملك همانطور كه اشاره شد عظمت دولت سلجوقيان هنگامي بود كه امور در دست خواجه دانشمند نظام الملك بود . وقتي پادشاهان آن سلسله از وجود او محروم شدند دولت آنها رو به زوال و انقراض گذاشت . ابو علي حسن بن علي بن اسحق معروف به نظام الملك و ملقب به اتابك در سال 408 در طوس به دنيا آمد . پدرش يكي از دهقانان مال و مكنت از دست داده طوس بود . حسن هنوز شيرخواره بود كه مادرش وفات كرد . وقتي او به سن رشد رسيد عربي آموخت و شوق به تحصيل علم و معرفت پيدا كرد در اندك زماني مرد فاضل و دانشمندي شد . پس از آن مدتي را در سفر گذرانيد و به خدمات دولتي مشغول گرديد . پس از اينكه مدتي در غزنه بسر برد به بلخ آمد . در آن شهر به خدمت ابو علي شادان درآمد و كفايت و لياقت ذاتي خود را بروز داد . پس از فوت ابوعلي او را به آلب ارسلان معرفي شد . در اثر كفايت به مقام وزارت آلب ارسلان رسيد و پس از آلب ارسلان وزير ملكشاه شد و كليه امور مملكت به دست او افتاد . نظام الملك مردي بود سياسي ، عالم ، متدين ، كريم ، عادل و حكيم . عفو را بر انتقام ترجيح مي داد و از خطاي مقصرين به زودي در مي گذشت . اكثرأ سكوت مي كرد . در محضر او همواره دانشمندان و فقها و پيشوايان اسلام و اهل خير و صلاح حضور داشتند . مدارس زيادي در اطراف ممالك وسيع سلجوقيان بر پا كرد . مدرسه نظاميه در بغداد كه بزرگترين دانشگاه عالم اسلامي بوده از تأسيسات اوست . در ايام وزارت او راه ها آباد گرديد و پل هاي بسياري ساخته شد و رودهاي خشك مجددا به جريان افتاد . وي در سال 485 به دست يكي از فدائيان اسماعيلي كشته شد .
|
|
|
|
|
|
|
|
|